در شروع نمایش با یک دکور،نور،موسیقی و در مجموع یک قاب روبه رو میشویم که شاید مدام در ذهن مخاطب سوال ایجاد میکند که هر کدام از این عناصر و مکمل های یک اثر تاتری چه چیزی را در حال حاضر یا در روند اجرا به ما نشان خواهند داد.حتی شخصیت نوازنده با جایگاه خاص و تقریبا خارج از عرف و ذهن هم این سوال را برای مخاطب ایجاد میکند. و این در شروع نمایش یعنی با هنری روبه رو هستیم که شاید موقعیت راحتی را برای درک و فهم برای ما نمیگذارد و نیاز هست با نگاهی متمرکز به دیدن این اثر بنشینیم.
و بعد از رفتن نور مخاطب و آمدن نور صحنه و شروع شدن نمایش و حرکت بازیگری که از انتهای صحنه با رفتار بدنی که از خود نشان داد دقیق متوجه هستیم که حمید رحیمی به عنوان کارگردان باز هم کار سخت در دست گرفته.
این قالب تفکر چخوف در حمید رحیمی سال هاست که ادامه دارد و کاری بسیار سخت است
چرا که در این روزهای بی محتوا و بی انگیزه هنری که اکثر تاترها روی صحنه مشغول حرف زدن هستند و به نوعی بازیگران تن پرور و خسته روی صحنه را مشاهده میکنیم،حمید رحیمی با تیمش کاری سخت و بر گرفته از تفکر و سبک چخوف را تولید کرده.
فضایی نو و پر انرژی که برگرفته از خلاقیت کارگردان ... دیدن ادامه ›› و بازیگر است
انتخاب درست بازیگر برای هر شخصیت
اتحاد و همبستگی در رفتارهای بدنی و همخوانی و موسیقی ….
و ایجاد فضایی بیرونی و درونی برای مخاطب
متنی کامل و به جا و به دور از اضافه گویی که دست کارگردان را باز میگذارد
معمولا نویسنده در این نوع آثار خیلی مهم است که نگاهی مشترک با کارگردان داشته باشد و خب از نگاه من این همکاری و هماهنگی به شدت و به درستی انجام شده بود.
امیدوارم این نمایش که خود یک مستر کلاس هنر تاتر است باز هم اجرا شود تا بیش از هر چیز هنرجویان با این سبک از نمایش بیشتر آشنا بشوند.
پیروز و موفق باشید تا ابد در صحنه🙏🎭🤍🌱