سلام و خداقوت
یکشنبه ۳۰ دی نمایش را تماشا کردم.
شجاعتتان در انتخاب نمایشنامه را تحسین می کنم. حس می کنم با پشتکارتان در آینده از شما بیشتر خواهم شنید.
دکور هم خوب بود با همین جابه جایی های کوچک تفکیک و تمییز فضاها صورت می گرفت. فقط اگر مثل خیلی از نمایش ها شخصی که زحمت این کار را می کشه کاملا مشکی پوش باشه که در تاریکی صحنه کمتر دیده بشه بهتره.
لکنت های توی دیالوگ ها خیلی به چشم می آمد. نمایشنامه دیالوگ محور بود پس بازیگران خیلی باید روی متن مسلط باشند. تمرین بیان شاید باید بیشتر بود:
بازیگرها وقتی صداشون را رها می کردند و داد می زدند باورپذیرتر می شدند. در حالت عادی انگار قصدی در آهنگین کردن صداشون داشتند که غیر طبیعی بود.
آنجا که کلاید از رفتار ناصحیح مادرش می گفت و بانو در لابلای تماشاچیان وحشت می کرد جایی بود که کار می تونست گل کنه. می تونست به اوج برسه می تونست بیشتر و بهتر بهش پرداخته بشه. حتی می تونست همانجا در اوج تمام بشه.