در باب تعیین تکلیف امر "سلیقه"
تا کنون بارها و بارها مشاهده شده که برخی مخاطبان جدی و پیگیر در تحلیلهای خود از نمایشی خاص، بیشازحد به سلیقه شخصی تکیه میکنند. نقدهایی به نمایشها وارد میکنند و در پاسخ به درخواست بسط نقدشان، به "سلیقه من نبود" اکتفا میکنند. این مسئله در رابطه با موارد فنی کار نظر طراحی لباس و صحنه، موسیقی، نور و... و همچنین در رابطه با فرم و محتوا اتفاق میافتد. در خیلی از موارد این "سلیقه من نبود" فارغ از کارکرد نمایش از (به عنوان مثال) طراحی صحنه است. امری که میتواند به تحلیلهای سطحی و نادقیق منجر شود.
البته من با بیان سلیقه شخصی در نظرات مخاطبان در رابطه با کارها ابدا مشکلی ندارم؛ همانگونه که شخصا بارها از مقایسه سلیقه شخصی خودم با کاری که دیدهایم گفتهام. مشکل از آنجایی شروع میشود که مخاطب، بسیار قاطعانه، "سلیقه من نبود" را همارز و همسنگ با ضعیف بودن کار تلقی میکند. این موضوع راه را بر هر تحلیل و ادامه گفتمانی
... دیدن ادامه ››
میبندد.
نقد تئاتر، فرآیندی است که باید بر پایه معیارهای فنی و هنری استوار باشد. عناصر مختلفی مانند کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه، نورپردازی و موسیقی، همگی نیازمند بررسی دقیق و کارشناسانه هستند. تکیه صرف بر سلیقه شخصی میتواند منجر به نادیدهگرفتن این جنبههای مهم شود و در نتیجه، ارزیابی نادرستی از اثر ارائه دهد. سلیقه شخصی، اگرچه در تجربه هنری هر فرد نقش دارد (انکارناپذیر است)، اما نباید معیار اصلی در نقد تئاتر باشد.
برای ارائه نقد یا تحلیلی سازنده و موثر، لازم است مخاطبان پیگیر با دانش و آگاهی به تحلیل عناصر مختلف یک نمایش بپردازند. ولو این که کار چقدر با سلیقه من هماهنگ است. بررسی ساختار دراماتیک، عمق شخصیتپردازی، هماهنگی بین اجزای صحنه و تاثیرگذاری کلی اثر، همگی نیازمند نگاهی فراتر از سلیقه شخصی هستند. همچنین، درک زمینههای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی مرتبط با اثر میتواند به تحلیل عمیقتر و جامعتر کمک کند.
به صورت کلی باید بگویم برای ارتقای سطح نقد تئاتر، شاید بهتر باشد که مخاطبان از تکیه "صرف" بر سلیقه شخصی پرهیز کرده و با رویکردی کارشناسانه و مبتنی بر معیارهای فنی و هنری به ارزیابی بپردازند. شاید شعاری به نظر برسد اما این رویکرد میتواند به توسعه و غنای بیشتر هنر تئاتر در بلندمدت کمک شایانی نماید.