با درود
به بهانهی پایان بندی فیلم سه رنگ : آبی
به یاد بامداد که نیست
نامه اول قرنتیان فصل ۱۳ :
۱ اگر به زبانهای مردم و فرشتگان سخن گویم ولی محبّت(عشق) نداشته باشم، فقط یک طبل میان تُهی و سنج پر سر و صدا هستم.
2 اگر قادر به نبوّت و درک کلّیه اسرار الهی و تمام دانشها باشم و دارای ایمانی باشم که بتوانم کوهها را از جایشان به جای دیگر منتقل کنم،
... دیدن ادامه ››
ولی محبّت (عشق )نداشته باشم هیچ هستم!
3 اگر تمام دارایی خود را به فقرا بدهم و حتّی بدن خود را در راه خدا به سوختن دهم، امّا محبّت(عشق) نداشته باشم، هیچ سودی عاید من نخواهد شد.
4 محبّت(عشق) بردبار و مهربان است. در محبّت (عشق) حسادت و خودبینی و تکبّر نیست.
5 محبّت(عشق) رفتار ناشایسته ندارد، خودخواه نیست، خشمگین نمیشود و کینه به دل نمیگیرد.
6 محبّت(عشق) از ناراستی خوشحال نمیشود ولی از راستی شادمان میگردد.
7 محبّت(عشق) در همه حال صبر میکند و در هرحال خوشباور و امیدوار است و هر باری را تحمّل میکند.
8 نبوّت از بین خواهد رفت و سخن گفتن به زبانها خاتمه یافته و بیان معرفت از میان میرود، امّا محبّت(عشق) هرگز از میان نخواهد رفت.
9 عطایایی مانند معرفت و نبوّت، جزئی و ناتمام است.
10 امّا با آمدن کمال هر آنچه جزئی و ناتمام است از بین میرود.
11موقعی که بچّه بودم حرفهای بچّگانه میزدم و بچّگانه تفکّر و استدلال میکردم. حال که بزرگ شدهام از روشهای بچّگانه دست کشیدهام.
12آنچه را اکنون میبینیم مثل تصویر تیره و تار آیینه است ولی در آن زمان همهچیز را روبهرو خواهم دید. آنچه را که اکنون میدانیم جزئی و ناکامل است، ولی در آن زمان معرفت ما کامل خواهد شد یعنی به اندازهٔ کمال معرفت خدا نسبت به من!
13خلاصه این سه چیز باقی میماند: ایمان و امید و محبّت(عشق) ، ولی بزرگترین اینها محبّت(عشق) است