در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | میثم خوانینی درباره نمایش هملت قاتل: در این اثر بی نظیر، تئاتر به زبان هنر سخن می گوید و تجربه ای متفاوت را
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:22:29
در این اثر بی نظیر، تئاتر به زبان هنر سخن می گوید و تجربه ای متفاوت را به مخاطب هدیه می دهد.
این نمایش با نگاهی متفاوت به تراژدی هملت، توانسته عمیق ترین احساسات را به تصویر بکشد.
بازیگر با اجرای بی نقص خود، همراه با طراحی صحنه مینیمال و نورپردازی عالی توانسته مخاطب را غرق در داستان کند.
این نمایش مخاطب را به سفری درونی می برد؛ سفری که با تأمل و احساسات عمیق همراه است.
این اثر تئاتر نه تنها یک نمایش است، بلکه زبانی هنری برای بیان حقیقت های عمیق زندگی است.
از آنجایی که استاد مسعود طیبی تنها کارگردان ایرانی ثبت شده در فستیوال جهانی تئاتر شکسپیر است، انتظار همچین اثر درخشانی از ایشان می رفت.
خسته نباشید به ایشان و دیگر عوامل این اثر درخشان.
در این اثر،هملت در دنیای عجیبی قرار دارد که باعث شده تنش هایی با پدر و مادرش داشته باشد و این تنش ها باعث سرهای بریده والدینش شده بود که با آن ها دیالوگ می گفت که با بازی درخشان آقای مسعود طیبی همراه بود.کار به صورت مونولوگ بوده و با طراحی صحنه عالی،شاهد روایت خسته کننده نیستیم و موسیقی به خوبی باعث روایت بهتر داستان شده بود،جالب اینجاست که آقای طیبی بازیگر،کارگردان،نویسنده و طراح صحنه بودن و انشاالله شاهد موفقیت این نمایش در سطح جهانی باشیم،موفق باشید.
۰۸ فروردین
درود بر شما استاد بزرگوار، بسیار لذت بردیم از تماشای نمایش هملت قاتل و قدرت بی‌نظیر شما در بازیگری این اثر، موفق باشید، به امید دیدار شما در آثار بعدی 🌱🌷
۲۳ فروردین
رنج زندگی بر ما نیستی‌ گوارا کرد (بیدل)

کوتاه درباره‌ی نمایش هملت قاتل.
نویسندگان: یگانه محمدی و مسعود طیبی.
کارگردان و بازیگر: مسعود طیبی.
جا و زمان: تئاتر شهر، فروردین هزار و چهارصدوچهار.

با مرور کارنامه‌ی هنری مسعود طیبی، عشق و علاقه‌ی ... دیدن ادامه ›› عمیق وی به آثار شکسپیر را درمی‌یابیم. هشتمین اثرپذیری طیبی از شکسپیر، این بار در هملت قاتل بازنمود یافته. نمایش‌نامه‌ای فلسفی و روان‌شناختی در قالب متنی درازآهنگ و یک تک‌گویی نفس‌گیر چهل‌دقیقه‌ای.
خلاصه: هملت والدین خود را کشته و دارد با سرهای آنها سخن می‌گوید.

وقتی جنون فلسفی بر انسان چیره شد، پرسش‌هایی همچون چرا هستم و کجا هستم، ذهن انسان را محاصره می‌کنند. روح در خاطرات تلخ و ناگوار گرفتار شده، جسم در گریه و خنده و بین بودن و نبودن مستأصل است. به‌ویژه انسانی که والدینش نتوانسته‌اند او را خوشبخت و خوشحال کنند همواره مضطرب است و این اضطراب همچون نا‌خوش‌آهنگی روحش‌ را می‌خراشد و جسمش را می‌تراشد. انسان در این روان‌پریشی از گم شدن و پیدا نشدن می‌هراسد. نه می‌تواند در بین مردم حل شود، نه می‌تواند مسئله‌اش را با خودش حل کند.
احساساتش فراموش و عواطفش خاموش است. در زندگانی که نه، در زنده‌مانی‌اش نه‌تنها یأس و جنون و بیماری جای عشق را گرفته بلکه کشتن نزدیکان هم در افکارش جایی دارد.
اگر فریدا رنج‌های جسمانی‌اش را نقاشی می‌کرد، هملتِ قاتل روان‌رنج‌هایش را بازی می‌کند.
هملتِ قاتل شکسته و محکوم وقتی در انتها از ما تماشاچیان شکنجه‌هایش می‌خواهد طناب دار بر گردنش بیندازیم، ما به‌عنوان شاهدان این مجازات می‌ترسیم شریک اجرای حکم باشیم چراکه خود را جای او گذاشته‌ایم و با او بازی کرده‌ایم همان هنگامی که از ما خواسته بود سر بریده‌ی پدرش را برایش ببریم، از ما بازی گرفته بود. آن حس گناه یا شراکت در انتقام از پدر که دست ما را نیز آلوده کرده بود، حالا ما را به شریک جرم تبدیل کرده. می‌ترسیم مجازاتش کنیم چون حس هم‌گناهی داریم.
هملت قاتل به ما نشان می‌دهد که چرا در برابر پرسشِ بودن یا نبودن، ناتوان از پاسخیم. چون انسان نمی‌تواند خاستگاهش را انتخاب کند. چون انسان نمی‌تواند خاستگاهش را انتخاب ... چون انسان نمی‌تواند خاستگاهش را ... چون انسان نمی‌تواند ... چون انسان ...
چهل دقیقه‌ی نفس‌گیر و جانکاه تمام می‌شود و هملت قاتل در تاریکی مطلق ولادیمیرگونه به پایان می‌برد جمله‌ی هستی‌اش را با نقطه‌ی یک گلوله.

#مهدی_شعبانی
بیست‌وسه فروردین هزار و چهارصد و چهار

#مسعود_طیبی #هملت_قاتل
@mahdishabanipoem
۲۷ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید