از عواملی که «خرگوش» نینا رین رو برای من جذاب کرد، نقش غایب اما قابل لمس خود خرگوش، داخل تمام سطوح نمایشنامه است، از تضاد مابین قدرت و ضعف بین شخصیت های زن و مرد و درگیری های عینی اونها گرفته تا اشاره به دوران کودکی و پاکی و معصومیت از دست رفته کارکترها؛ خرگوش بودن داخل جامعه پر شتاب، بی هدف و نگران کننده معاصر مسئله جدیدی نیست و برای هرشخصی طبق زیست خودش امکان پذیر هستش اما در نظرم تشبیه درست و قابل تصوری برای انسان های عصر حاضر محسوب میشه.
شخصیت های حاضر در نمایش در عین حضور کمرنگ و گاها دیالوگ های اندک دارای ابعاد گسترده شخصیتی و کاملا پرداخته شده بودند این مسئله علاوه بر ایجاد فضایی سرگرم کننده باعث شده بود که هر حرکت یا هر جنبیدنی از جانب شخصیت ها جالب تر جلوه و بروز پیدا کنه.
👏