در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مرجان سمندری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:33:23
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یادداشت دکتر #مهرداد_رایانی‌مخصوص درباره‌ی نمایش‌نامه‌ی «خرگوش» نوشته‌ی نینا رین

از دل تمام این روابط پیچیده و چالش‌هایی که از دل بحث‌های بی‌پرده به‌وجود می‌آیند چه چیزی قرار است دست‌مان را بگیرد؟ و این متن کجا قرار است ما را ببرد؟
برابری جنسیتی؟ مرد مظلوم؟ زن مظلوم؟ مرگ؟ ایمان به عشق؟ نورون‌ها؟ گوشت و پوست؟ تمام اینها قرارست چه چیزی را مطرح کنند؟
نمایشنامه‌ی نینا رین همزمان ساده و پیچیده است. قصه‌اش را ساده بیان می‌کند اما راوی همین سادگی آدم‌های پیچیده‌ای هستند که مهمترین مسئله‌های زندگی معاصر را دارند با ما درمیان می‌گذارند. همین جالب و جذابش کرده است. کافی‌ست به تماشای این چالش تمام‌نشدنی بنشینید تا بلافاصله خودتان را در میان آدم‌هایش پیدا کنید. هم خودتان را و مسئله‌ی زندگی‌تان را.
خرگوش، بی‌پروا و تند و مسئله‌محور است. گذشته از اینها جوان و پرانرژی‌ست. اصلا درباره‌ی جوان‌ها و مسائل آنهاست. برای همین هم در اجراهایی که تاکنون در اروپا داشته موفق بوده. هم برای منتقدان و هم برای تماشاگران؛ و به‌ویژه برای نسل جوان. چون مسائل آنها را دارد به چالش می‌کشد و مطرح می‌کند. ... دیدن ادامه ›› در طراحی و تفسیر موقعیت نمایشی این زبان است که بار اصلی را بردوش می‌کشد. چالش‌ها، مفاهیم، ستیز و تعلیق و ضرباهنگ و… را زبان نمایشنامه در خود دارد و همین زبان متن را ارزشمند کرده است.
شب بخیر خرگوش کوچولو
هومن نجفیان

نمایش کمدی «خرگوش» اثر نینا رین به میزانسن مهدی نصیری یک کمدی مفرح؛ بهجت‌انگیز اما دهشت‌آور برای دختران و پسران جوان است. کارگردان به جای آنکه از چهره‌ها دعوت کند به عناصر آشنا؛ جشن‌ها، دلهره‌ها و دغدغه‌های نسل جوان می‌پردازد. زیرا می‌داند این روزها خرگوش‌های کوچک به تئاتر می‌آیند.
بلا خرگوش کوچولوی 29 ساله از فقدان پدر رنج می‌برد؛ پدری خیانت‌کار که زندگی و عشق را در بلا نابود می‌کند و او نمی‌تواند پذیرای عشق ریچارد باشد. زیرا او نمی‌تواند پدر خود را ببخشد. بلا به جای آنکه به دیدار پدرش در بیمارستان بشتابد؛ می‌خواهد او را در جشن تولدش فراموش کند در حقیقت کمدی آنجاست که بلا؛ عشق و حسادت پدرش و ریچارد را اشتباه می‌گیرد. کژفهمی و سوءتفاهم زمینه‌ی گسترده‌ای است برای اتهامات که جامعه نمایش را در بر می‌گیرد و خنده‌های هیستریک این اجرا به علت کاراکتر چاپلینال بلا، ریچارد و دوستان اوست.
در میزانسن مهدی نصیری، سویه‌های هیستریک بلا در به یادآوری گذشته و فراموش کردن اکنون نمایان می‌شود و این پارادوکس جوهره‌ی این کمدی سیاه است ... دیدن ادامه ›› و خنده‌های غمناک بلا و دوستان او تشنج‌های دلهره‌آور این کمدی سیاه را پدید می‌آورد و کارگردان این سویه‌های تاریک ذهن را در دیزالوهای ذهنی بلا به گذشته و اکنون نمایان می‌کند.
در حقیقت مهدی نصیری به جای تقطیع صحنه‌ها و فلاش‌بک‌های آشکارا؛ می‌کوشد صحنه‌ها را در یکدیگر ادغام کند .تا این کمدی هیستریک را در لحظه‌ی اکنون؛ عینیت بخشد و گذشته‌ی تاریک بلا با حضور پدر روانپریشش؛ با بازی درخشان سعید محبی که در جست‌وجوی خرگوش کوچکش است جوهر این کمدی ترسناک است.
مهمترین بخش نمایش این سیالیت اجرا است که به علت ماهیت هیستریک نمایش پدیدار می‌شود؛ این سیالیت در ژست و یله‌گی بازیگران آشکار و در میزانسن‌های پنهان کارگردان؛ انعکاس می‌یابد و کارگردان می‌تواند به فضاسازی پویا دست یابد. سیالیتی که در ژست‌های بازیگران و لحن‌ها، حرکت‌ها، سکوت‌ها و پرخاشجویی هیستریک نمایش پدیدار می‌شود به‌ویژه در بازیگران زن نمایش: بِلا؛ فریبا امینیان و سندی؛ ترانه کوهستانی حضور چشمگیری دارد زیرا ژست‌های هیستریک با زنانگی؛ انس بیشتری دارد.
این ژست‌های ریز؛ زیرپوستی و نرم‌اند. در سکوت حضور دارند و ناگهان رعدآسا می‌توفند و به همان آهستگی پنهان می‌شوند. بنابراین این بازی‌های زنانه به آسانی بازی‌های مردانه را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهند اما سعید محبی با آن حضور نرم؛ آهسته و بی‌اغراقش می‌تواند در حضور بازیگران توانمند زن این نمایش؛ نقش پدر بِلا را به زیبایی بیافریند که حتی نعره‌های ناگهانی او به لحاظ بافت صدای ریز و نرم بازیگر خوشایند است زیرا این بازی هیستریک مردان به علت بافت زنانه‌ی نمایش نمی‌تواند درشت و غیرقابل کنترل شده باشد. باید آکاردئونی باشد؛ آهسته نمایان و پنهان شود.
زیرا نمایش خرگوش نینا رین؛ مطالعه‌ی رفتارشناسی بلا و بیانگر وهم و اضطراب او از نبودن و فقدان پدر است. این فقدان علی‌رغم حضور جسمانی پدر؛ به علت عدم شناخت و کوشش بلا برای نادیده انگاشتن اوست اما بلا نمی‌تواند این حضور را انکار کند این کوشش و کشش به انکار و پذیرش؛ باعث پیدایش کمدی خرگوش است. کارگردان این دراماتورژی را کشف می‌کند و براین اساس بازیگران خود را برمی‌گزیند که پارابلم بلا را به نمایش گذارند نه آنکه خود به تنهایی نتی جدا زمزمه کنند.
فضای اضطراب‌آور این کمدی سیاه پیوسته با موسیقی و خنده‌های شاد بازیگران تقطیع می‌شود تا کمپوزسیونی دیگر آفریده بشود بی‌آنکه زیبایی‌شناسی کارگردان در طراحی خطوط نمایان شود. علت آن است که مهدی نصیری کمدی سیاه را می‌شناسد و بازیگران او شنیدن و دیدن را می‌دانند بنابراین تجربه زیسته‌ی آنان در قالب بازی‌های ناتورالیستی در این کمدی سیاه نمایان می‌شود...
یادداشت نمایشنامه‌ی «خرگوش» نوشته‌ی نینا رین
به قلم: احسان زیورعالم

تا پیش از مطالعه ترجمه نمایشنامه‌ «خرگوش» که گویا نخستین اثر حرفه‌ای نینا رین است،‌ شناختی از این نمایشنامه‌نویس انگلیسی نداشتم. متنی که با مورد اقبال گرفتن برای نویسنده‌اش شهرت خوبی دست‌وپا کرده است، به نظر اثری در مسیر بخشی از متون انگلیسی‌زبانی که در پی کشف بحران فردگرایی انسان رفته‌اند. بحرانی که شاید به جد بتوان گفت از غرب نشأت گرفته و اکنون دست‌وپای انسان شرقی را هم بسته است. وضعیتی که آدم‌ها به نظر خواهان انبوهی چیزها به نفع خویشند و زیست خوب را خارج از دایره روابط اجتماعی می‌دانند و البته در غروری که این روزها با واژه‌هایی چون اسنوبیسم و ایگوی متورم از آنها یاد می‌شود، چنان غرق شده است که از هیچ چیزی در واقع لذت نمی‌برد. آدم‌های «خرگوش»، به‌خصوص شخصیت مرکزی نیز گویی در چنین رنجی به سر می‌برد، البته نه به آن حدی که امروز، یعنی بیست سال پس از انتشار و اجرای متن رین بشر دوپا بدان دچار ... دیدن ادامه ›› شده است.

با چنین نگاه اولیه‌ای خرگوش متن چندان عجیبی نیست. برخلاف اسلاف رین که همواره به دنبال خرق عادت و آشنازدایی در جهان ادبیات دراماتیک انگلستان بوده‌اند، تمایل نویسنده به زیست در یک فضای واقع‌گرا است که باز برخلاف واقع‌گرایان دهه شصتی، چندان زبان را آغشته به پیچیدگی و کنش‌ها را معطوف به زدوخورد نمی‌کند. به عبارتی، او تصویری از انسان قرن ۲۱امی ارائه می‌دهد که بیشتر حرف می‌زند تا عمل. انسانی مملو از آرزو که برای به دست آوردنش صرفاً نق می‌زند و دیگران را مقصر می‌پندارد. این رویه چیز غریبی برای هنردوستان نیست. جهان سینما، ادبیات و تئاتر پر است از این گونه آثار که در آن آدم‌ها قانع نیستند و در فقدان قناعت به بیماری تنهایی و سردرگمی دچار شده‌اند. همانند قهرمان «خرگوش» که هیچ مفری برای خود نمی‌یابد و در گفتگو با دوستانش مدام در جدال به سر می‌برد. او دچار رک‌گویی مفرط است که از قضا ویژگی مهم متن رین هم است. همین رک‌گویی است که به نظر به مذاق منتقدان نمایشنامه خوش آمده است تا آن را کاوشی تیزبین، باذکاوت و به‌لحاظ عاطفی پیچیده درباره‌ زنی بیابند که در میانه‌ بحران سوگ و هویت گرفتار شده است.

چون قصد لو دادن قصه نمایش را ندارم از بیان داستان نمایش می‌گذرم؛ اما به همین بسنده می‌کنم که این بحران به صورت تمثیلی به شب تولد قهرمان تقلیل یافته است که حال به شکل کنایی در آستانه بدل شدن به شب درگذشت پدرش است. بحران در خلال دیالوگ‌هایی تند و پرتلاطم متورم می‌شود تا مدام در آستانه ترکیدن حافظه، نقش‌های جنسیتی، سیاست‌های جنسی و پیچیدگی‌های بغرنج عاملیت زنانه در قالب ایده‌ها و عقاید بر زبان پنج شخصیت نمایش جاری شوند.

تناقضی که برمبنای دوتایی مرگ/تولد آشکار شده است، تبعاتی به همراه خود می‌آورد از دوتایی‌های امروزی که شاید مخاطب امروز را دعوت به همذات‌پنداری با خود کند: جسارت/آسیب‌پذیری، رهاشدگی جنسی/درهم‌شکستگی عاطفی، پذیرش مرد/ رقابت با مرد. البته چنین بحران‌های جدال‌سازی امر تازه‌ای نیست. با شکل‌گیری نخستین نهضت‌های فمنیستی، به‌خصوص در آمریکا، خلق آثاری بر پایه جدال زن و مرد تب بازار شد. ایده «دنده آدم» برآمده از کتاب مقدس، با انبوهی از کمدی‌های سبک هالیوودی دنبال شد. هنوز زوج کاترین هپبورن و اسپنسر تریسی مثال خوبی از تلاش شیرین زنان قوی علیه مردان باهوش است که طی آن زن، به مرد می‌فهماند که همچون او صاحب حق و واجد کمال است و حالا پس از انبوهی مبارزه هم توانایی کار در پیچیده‌ترین فضاها را دارد و هم دانایی فهم غامض‌ترین مفاهیم. پایان این آثار هم عموماً خوش بود تا ضربه‌ای برای شکستن ایده «دنده آدم» باشند. با این حال، امروز ما چندان شباهتی به عصر طلایی هالیوود ندارد. به نظر خوش‌خیالی فیلمسازان آن دوره، با حضور بازیگرانان زنی که نماد بر آزادی جنس دوم داشتند، حنای بی‌رنگی است که محصولش «خرگوش» می‌شود.

از دید رین، هنوز گفتمان‌های مردسالارانه پابرجا هستند؛ حتی اگر رنگ‌ولعاب برابری‌خواهی و حمایت‌گری داشته باشند. گفتمان‌هایی که در آن تسلط با مهارت زبانی و کنترل گفت‌وگو پیوند خورده است و از همین رو شاید رک‌گویی به عنصری شاخص در نمایشنامه بدل شده است. شاید در تقابل با ایده‌های فکری لکان که برای وجوه استعاری زبان، در پی انتساب به وجوه پدرسالار زبان داشت. پس گویی در مدل آثاری چون متن رین، رک‌گویی ابزاری برای منکوب کردن جهان پدرسالار که حالا در یک شب تولد، در قامت یک وضعیت استعاری بیشتر به چشم می‌آید و البته همین وضعیت استعاری، پارادوکس هم می‌شود. استعاره در قلمرو پدرسالاری زبان قرار داشت.

با این حال، گفت‌وگوهای خرگوش صرفاً گپ‌های اجتماعی نیستند، بلکه میدان جنگ‌اند. تلاش قهرمان برای حرکت میان خواستِ تعلق داشتن و میل به مخالفت با این فضای جنگی، بازتابی از تنش همیشگی فمینیسم است: اینکه چگونه می‌توان سوژگی زنانه را در فضاهایی بازتعریف کرد که با منطق مردانه ساخته شده‌اند. آیا موفق به بازتعریف می‌شود؟ باید یا اثر را خواند به تماشایش نشست تا امکان قضاوت مهیا شود.
درباره‌ی نمایشنامه‌ی خرگوش نوشته‌ی نینا رین

به قلم: سولماز غلامی - دکترای مطالعات رسانه دانشگاه روهر بوخوم

نمایشنامه Rabbit نوشته‌ی نینا رِین، نگاهی دقیق و بی‌پرده به روابط انسانی، نقش‌های جنسیتی و تنهایی آدم‌ها در دل زندگی مدرن شهری دارد. متنی‌ست پر از لایه‌های روانی و گفت‌وگوهایی که هم واقعی‌اند، هم تکان‌دهنده. این اثر که نخستین‌بار در سال ۲۰۰۶ در لندن روی صحنه رفت، خیلی زود توانست خودش را در میان نگاه‌های نو و متفاوت تئاتر معاصر بریتانیا مطرح کند و ضمن دریافت جوایز متعدد مورد تحسین منتقدان هم قرار بگیرد.

حالا قرار است این نمایش برای اولین‌بار در ایران اجرا شود؛ آن‌هم با کارگردانی مهدی نصیری؛ کسی که در کارنامه‌اش انتخاب‌های جسورانه کم نداشته ... دیدن ادامه ›› و همیشه در مواجهه با متونی پیچیده و چالش‌برانگیز، نشان داده که چگونه می‌تواند از دل پیچیدگی‌های یک متن نمایشی، اجراهایی صادقانه و تأثیرگذار خلق کند. نصیری، به‌عنوان کارگردانی که همواره منتقد جدی آثار خودش است، نه فقط در انتخاب متن، بلکه در شکل دادن به فضای بازی و هدایت بازیگران، دقت و حساسیتی دارد که باعث شده کارهایش هم برای مخاطب جذاب باشد و هم تأمل‌برانگیز. مطمئنم این نمایشنامه‌ی جذاب، پرتنش و کاملا امروزی هم برایش چالش‌های زیادی به‌همراه خواهد داشت. امیدوارم و خوش‌بینم که از پس آن برآمده باشد.

اجرای این نمایشنامه در فضای امروز، می‌تواند فرصتی باشد برای طرح دوباره‌ی پرسش‌هایی اساسی: زن بودن یعنی چه؟ رابطه، قدرت، سکوت، انتخاب و همه‌ی اینها مهمتر ایمان به عشق؛ همه‌ی این مفاهیم چطور در زندگی روزمره‌ی ما تنیده شده‌اند؟ این اجرا می‌تواند دریچه‌ای باشد به دنیایی که شاید کمی با آن بیگانه‌ایم، اما واقعیتش از ما چندان هم دور نیست. همه‌مان تنهاتر شده‌ایم. همه‌مان حساس‌تر شده‌ایم و این متن خوب توانسته ما را در خودش پیدا کند.

تئاتری از دل زندگی، با لحنی پرانرژی و صادق، که می‌تواند هم مخاطب را بخنداند و هم در جایی متوقفش کند تا فکر کند. بی‌صبرانه منتظر دیدن نتیجه‌ی این تجربه‌ام؛ تجربه‌ای که به‌نظر می‌رسد بتواند اتفاقی متفاوت در تئاتر این روزهای ما رقم بزند.
تحلیل نمایشنامه‌ی خرگوش اثر نینا رین که به زودی به کارگردانی مهدی نصیری روی صحنه می‌رود
به قلم: مجید موثقی (منتقد، نویسنده، کارگردان-مولتی مدیا پروداکشن دانشگاه زوریخ)

نمایشنامه‌ی خرگوش (Rabbit)، نوشته‌ی نینا رین و با ترجمه‌ی آی‌سان نوروزی و مهدی نصیری، از همان صحنه‌های آغازین با فضایی معماگونه مخاطب را درگیر می‌کند. معرفی شخصیت پدر و دختر (بل) در شرایطی غیرمعمول، همراه با حساسیت آن‌ها نسبت به شباهت‌های زبانی، به ایجاد لحنی خاص و چندلایه کمک می‌کند. این صحنه آغازین، همراه با بهره‌گیری از عناصر صوتی و تصویری، نه‌تنها زمینه‌ساز شکل‌گیری درام است، بلکه به‌عنوان یک «عمل برانگیزنده» شخصیت‌های بل، امیلی، تام، ریچارد و سندی را در بستر یک جشن تولد در رستورانی به هم پیوند می‌دهد.
خرگوش که اولین نمایشنامه‌ی نینا رین محسوب می‌شود، در سال ۲۰۰۶ به روی صحنه رفت و با استقبال گسترده‌ای مواجه شد. این نمایش با ترکیب طنز تلخ و درام روان‌شناختی به کاوش در روابط انسانی، نابرابری‌های جنسیتی، دوستی، خیانت و مرگ می‌پردازد. رین در این اثر، با زبانی تند و دیالوگ‌هایی سریع و پرتنش، چالش‌های میان زنان و مردان را در بستر روابط دوستانه و عاشقانه بررسی می‌کند. بحث‌هایی که در نمایشنامه میان شخصیت‌ها شکل می‌گیرد، اغلب حول محور قدرت، کنترل، احساسات و خیانت می‌چرخد، و تضاد میان نگاه مدرن به روابط و انتظارات سنتی را برجسته می‌سازد.
یکی از مؤلفه‌های احساسی نمایشنامه، مواجهه بل با بیماری ... دیدن ادامه ›› و مرگ پدرش است. این فقدان، همچون سایه‌ای بر جشن تولدش سنگینی می‌کند و به لایه‌های زیرین روایت عمق بیشتری می‌بخشد. ترکیب لحظات طنز و شوخ‌طبعی با اندوه و شکنندگی درونی شخصیت‌ها، باعث می‌شود تماشاگر هم‌زمان با خندیدن، درد و رنج شخصیت‌ها را نیز احساس کند.
رین در این نمایشنامه از دیالوگ‌های کنایه‌آمیز، سریع و گاه بی‌رحمانه استفاده می‌کند که از نظر سبکی، یادآور آثار دیوید ممت است.
این دیالوگ‌ها، نه‌تنها بر جذابیت و پویایی صحنه‌ها می‌افزایند، بلکه تضاد میان شوخ‌طبعی ظاهری و پیچیدگی‌های عاطفی شخصیت‌ها را نمایان‌تر می‌کنند.
خرگوش از یک ساختار نیمه‌خطی بهره می‌برد. مکالمات در یک محیط واحد (بار) شکل می‌گیرند، اما با استفاده از فلش‌بک‌ها و تغییرات ناگهانی در فضا، لایه‌های عمیق‌تری از شخصیت‌ها و گذشته آن‌ها آشکار می‌شود. این تکنیک، تماشاگر را از سطح مکالمات روزمره فراتر برده و او را به درونیات و دغدغه‌های شخصیت‌ها نزدیک‌تر می‌کند.
انتخاب عنوان خرگوش، برخلاف ظاهر ساده‌اش، چندین لایه معنایی در خود دارد:
از منظر شخصیت‌ها اگر نگاه کنیم : خرگوش‌ها نمادی از لطافت، معصومیت و ترس ذاتی هستند. در این نمایشنامه، بل علی‌رغم جسارت و استقلال ظاهری‌اش، در مواجهه با بحران‌های عاطفی و مرگ پدرش به‌شدت آسیب‌پذیر است. در فرهنگ‌های مختلف، خرگوش‌ها به‌عنوان نمادی از باروری و تمایلات جنسی شناخته می‌شوند. یکی از تم‌های کلیدی نمایشنامه، تنش‌های جنسیتی و روابط میان زن و مرد است. گفت‌وگوهای تند و پر از کنایه میان شخصیت‌ها، اغلب به قدرت، کنترل و میل جنسی اشاره دارد، و عنوان نمایشنامه می‌تواند به این جنبه از داستان ارجاع داشته باشد.
خرگوش‌ها موجوداتی هستند که همیشه در حالت آماده‌باش‌اند. این ویژگی به فضای ناآرام و پرتنش نمایشنامه شباهت دارد، جایی‌که شخصیت‌ها مدام در حال واکنش به یکدیگرند و بحث‌ها و درگیری‌های آن‌ها لحظه‌ای آرام نمی‌گیرد. نمایشنامه‌ی خرگوش، اثری هوشمندانه و پرتنش است که با ترکیب طنز، درام روان‌شناختی و ساختاری غیرمتعارف، مسائل پیچیده‌ای را درباره‌ی روابط انسانی، قدرت، و فقدان بررسی می‌کند. دیالوگ‌های تند و سبک اجرایی پرانرژی آن، نمایشنامه را به اثری زنده و تأثیرگذار تبدیل کرده است.
سکوت‌هایی که شنیده می‌شوند
به قلم: دکتر کتایون حسین‌زاده سلماسی
(استاد دانشگاه ایلینوی‌شیکاگو و عضو کانون ملی منتقدان تئاتر آمریکا)

نمایشنامه‌ی «خرگوش» نوشته‌ی نینا رین، اولین‌بار در سال دوهزاروشش در تئاتر اولده‌ویچ لندن به صحنه رفت؛ اجرایی که به‌سرعت توجه منتقدان و تماشاگران را جلب کرد و نام نویسنده‌اش را به‌عنوان یکی از صداهای تازه و جسور تئاتر بریتانیا مطرح ساخت نینا رین که بعدها با آثاری چون «قبیله‌ها» نیز شناخته شد در «خرگوش» سراغ موقعیتی ساده اما سرشار از تنش رفته است؛ یک مهمانی تولد!
بلا، درآستانه‌ی سی سالگی چند نفر از نزدیکترین دوستانش را برای جشن تولدش دعوت کرده است؛ مهمان‌ها از دنیاهای متفاوتی آمده‌اند یک پزشک، یک ناشر یک تحلیل‌گر سیاسی و البته دوستی صمیمی که به‌نظر می‌رسد رابطه‌ای فراتر از دوستی با بلا داشته باشد. در ابتدا همه‌چیز شبیه به یک دورهمی معمولی است. اما خیلی زود بحث‌ها عوض می‌شود و رقابت‌های پنهان و رنج‌های انباشته شده شروع به بیرون ریختن می‌کنند.
نکته‌ای که خرگوش را از یک گفت‌وگوی ساده‌ی جمعی ... دیدن ادامه ›› فراتر می‌برد، ساختار خاص آن است. بلا نه‌تنها فقط درحال گفت‌وگو با دوستانش است بلکه ذهنش مرتب به خاطرات پدر بیمارش بازمی‌گردد؛ پدری که در بستر بیماری‌ست و رابطه‌ی پیچیده‌اش با دخترش هنوز به پایان نرسیده است. نمایش بین اکنون و گذشته، بین گفت‌وگو و ذهن در رفت‌وآمد است و این نه فقط ریتم درونی آن‌را بالا نگه می‌دارد بلکه عمل شخصیت‌ها را هم بیشتر می‌کند.
«خرگوش» درباره‌ی زبانی است که ما را به‌هم وصل می‌کند و هم‌زمان از هم جدا نگه می‌دارد. درباره‌ی بحث‌هایی که می‌کنیم تا از سکوت‌های مهم‌تر فرار کنیم؛ درباره‌ی شوخی‌هایی که پشت‌شان ترس با اندوه پنهان شده است و مکث‌هایی که گاهی بیش از هر کلمه‌ای معنا دارند. اکنون خرگوش با ترجمه‌ی آی‌سان نوروزی و مهدی نصیری و به کارگردانی مهدی نصیری برای اجرا در سالن سایه‌ی تئاترشهر آماده شده است. این نمایش که پیش‌تر در صحنه‌های بین‌المللی با استقبال زیادی روبه‌رو شده، حالا در فضایی تازه و با اجرایی ایرانی بازخوانی می‌شود. ترکیب متن پرتنش نینا رین با حساسیت‌های یک گروه اجرایی جوان و پرتلاش کنجکاوی برانگیزست و نوید مواجهه‌ای متفاوت با یکی از مهم‌ترین نمایش‌نامه‌های معاصر دنیا را می‌دهد.
برای تماشاگرانی که به تئاتر زنده و پر دیالوگ و شخصیت‌محور معاصر علاقه دارند، خرگوش می‌تواند تجربه‌ای متفاوت باشد؛ بی‌آنکه شعار بدهد؛ سوال‌های سختی را در ذهن باقی می‌گذارد.

نقد نمایشنامه‌ی «خرگوش» نوشته‌ی نینا رین
به قلم: دکتر گلی رحیمی

خرگوش نمایشنامه‌ای از نینا رین نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر اهل انگلستان است. او بعد از نگارش خرگوش، ضمن کسب چند جایزه، به چهره‌ای شناخته شده در عرصه‌ی نمایشنامه‌نویسی بدل گشت.
روایت در نمایشنامه‌ی خرگوش، در شب تولد بیست و نه سالگی بلا، در رستورانی که دوستان او به همین مناسبت در آن‌جا جمع شده‌اند شکل می‌گیرد.
گفت‌وگوهای بین این چند نفر که دو نفر از دوست‌های دختر و دو نفر دیگر دوست پسرهای سابق او هستند، تبدیل به بحث و کشمکش بر سر موضوعات مختلفی می‌شود از جمله: تفاوت‌های زنان و مردان، نقش‌های متفاوت زنان در دنیای مدرن، روابط عاشقانه، حسادت جنسی، رقابت و... به این ترتیب موقعیت پویا و دینامیکی ... دیدن ادامه ›› رقم می‌خورد. گویی میز رستوران صحنه‌ی نبردی پنهان بین شخصیت‌ها است.
در خلال این بحث‌ها می‌توان تماشاگر تفاوت دیدگاه در افراد و جنسیت‌های مختلف بود.
یکی از دوستان بلا در جایی می‌گوید: «تو چشم‌هاتو گول می‌زنی.» در واقع ما چشم‌هایمان را گول می‌زنیم تا چیزها را به شکل و قالب‌های ذهنی خودمان ببیند یا چشم‌ها ما را گول می‌زنند و تجربه‌های دیداری متفاوت برای ما می‌سازند. هرچه که هست افراد مختلف می‌توانند یک حقیقت واحد را به شیوه‌های گوناگون درک و تفسیر کنند.
خرگوش با برشی از لایه‌ای میان بلا و پدرش شروع می‌شود و برای بلا، پدر در طول روایت و در جمع دوستان، به صورت شخصیت خیالی حضور دارد. همان‌طور که سایه‌ی یک پدر، به‌عنوان اولین مرد زندگی دختر، همیشه بر روی روابط و دیدگاه او در مورد زنانگی خود گسترده است.
بلا در شب تولد با ورود به دهه‌ی چهارم زندگی، باید نقش خود را به‌عنوان شخصیتی بالغ برای ورود به جهان واقعی پذیرفته و هویت مستقل خود را فارغ از پدر یا هر مرد دیگری به رسمیت بشناسد.
نمایشنامه‌ی خرگوش را با ترجمه روان مهدی نصیری و آیسان نوروزی بخوانید.

سلام
نمایش خوبی بود
مخصوصا که روابط ساده انسانی که در عمق و لایه های زیرین تاثیرهای شگرفی بر شخصیت انسان میذاره رو بیان میکنه.
بنظرم ارزش دیدن داشت.
خسته نباشید
۲۲ فروردین
دیشب به تماشای نمایش خرگوش نشستم.قبلا نمایشنامه نینا رین را خوانده بودم. یک درام اجتماعی که در اوج سادگی به پیچیدگی های روابط امروزی و چالش های انسان ها می پردازد. اجرا با توجه به محدودیت ها و سانسور بسیار به .
متن متعهد بود و کارگردان اثر هوشمندانه حق مطلب رو ادا کرد. یک اجرای پرانرژی و خوش ریتم رو در شب دوم نمایش دیدم و دست مریزاد! بازی ها روان و کاملا رئالیستی بود. فریبا امینیان در نقش بلا خوش درخشید بازی بسیار هدایت شده و تاثیر گذاری داشت. رضا جوشنی در نقش ریچاردرو دوست داشتم البته میشد که مقتدر تر باشد بازیگر نقش پدر صدای دلنشینی داشت و میتواند باورپذیر تر باشد. میزانسن ها کمی شلخته هست و رفت و آمد بازیگر ها بالاخص تام و امیلی و ریچارد بی دلیل هست و زمزمه های ریز کمی آزاردهنده هستد.نمایش گفتگو محور است و تفکربرانگیز و از آن دسته کارهایی ست که قطعا هفته آخر نمایش دوباره با دوستانم به دیدنش می روم.
۲۴ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
احساس عجیبی که بعد هز نمایش داتم
یه حس شادی درونی و اینکه چطور این ترکیب ۴ نفره انقدر می تونه بامزه باشه😁
برین و بام و تو سالن جذاب لبخند ببینین
نادر فلاح نادر فلاح
الهام اخوان فراتر از انتظارم بود
شبی که ما رفتیم سر یه دیالوگ امیردلاوری خنده شون گرفت.
خیلی تجربه شیرینی بود



فروش روزهای جدید نمایش؛سوم ماه می؛با 20درصد تخفیف وفاداری


›› دوشنبه ۲۸ شهریور
›› سه‌شنبه ۲۹ شهریور
›› چهارشنبه ۳۰ شهریور