در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ارغوان بهبهانیان: مرگ بر نوستالژی. نگاهت سکوت می کند. جدال من ادامه می یابد.
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:42:03
مرگ بر نوستالژی.

نگاهت سکوت می کند.
جدال من ادامه می یابد.
جدالی به این سان:
مرد موی سپید دارد.
مرد بچه دارد.
مرد زنی دارد که بوسه هایش را انتظار می کشد.
مرد متعلق به دیگری است.
مرد را در آغوش می کشم،نفسهای ... دیدن ادامه ›› مرد را ابدی می کنم،سر انگشتانم بر تن مرد خطوطی ترسیم می کنند که کسی نمی بیندشان،
هیچکس جز خودم.
شب که از نیمه می گذرد،روز تازه که آغاز می شود،کمی آنطرف تر از نفسهای مرد،حسرتی در دلم شعله می کشد،
شعله ای به رنگ: امروز هم بمان...
دود و خاکستر،با کلماتی به رنگ آزار در فضا می پیچد:
مرد موی سپید و بچه دارد.
مرد زنی دارد که بهترین سالهایش را با او سوزانده است.
مرد به روزهای کس دیگری بسته شده است.
چشمان بسته ام را بازمی کنم،با چشمان باز می بوسم،با چشمان باز گریه می کنم،با چشمان باز تمنا را می کٌشم،با چشمان باز زجر می کشم.
تصمیم می گیرم که دیگر،
تصمیم می گیرم که هرگز،
تصمیم می گیرم که همیشه

چشمانم را باز نگاه دارم.
صدای پای کلمات که از این پس،تا همیشه،جلوی چشمان بازم رژه می روند،به خود بازم می نهد:
مرد موی سپید،بچه و زنی دارد که عاشقانه می خواهدش.
مرد جواب تمنا و تنهایی دیگری است.

عاشقانه ها را خاک خواهم کرد،طعم دود و الکل و بوسه های پایان پذیر را به خاک خواهم داد،
من
جمله
(روح بزرگی داری)
را به خاک خواهم سپرد.

و نیمی شاد و نیمی غمگین خواهم بود که خاک
آنچه را گرفته
پس نخواهد داد.


(مرور دست نوشته های قدیمی)