شروینه شجریکهن (سایت ماهنامه سینمایی فیلم):
فیلم داستان سادهای دارد که پایانش قابل پیشبینی است؛ از ابتدا میتوان حدس زد که روستاییهای سادهدل چه سرنوشتی خواهند داشت و عاقبت شخصیتهای بدجنس به کجا میرسد. تأثیرگذارترین عنصر فیلم، مایههای عاطفی آن است که مهمترین جلوهی آن، رابطهی بین مادر و پسران نوجوان است که تلاش میکنند با کمترین امکانات مادر را به زندگی برگردانند. طبیعت سرسخت و انعطافناپذیر به عنوان یک عنصر مهم فراتر از جنبة تصویری در فیلم نمود دارد و بر سیر وقایع اثر میگذارد. محیط خشن اطراف به هیچ عنوان با نوجوانی که میخواهد با تقدیر بجنگد و مادرش را نجات دهد سر سازگاری ندارد و همین محیط خشن و سرسخت نوعی کلافگی به مخاطب منتقل میکند که نظیر آن در رفتار شخصیتهای فیلم هم دیده میشود. از این جهت فیلم از فضا و محیط شکلگیری داستان به عنوان یک ابزار مهم برای انتقال احساسات و عواطف به مخاطب استفاده میکند. فیلم ریتم یکنواخت و آرامی دارد و چون داستان هم فراز و نشیب خاصی ندارد، دغدغه و تنش چندانی در مخاطب ایجاد نمیشود که نگران آینده باشد و سیر وقایع را با جدیت دنبال کند.