کارگردان هایی که نفس نمی کشند...
بیشتر از یک قرن است که سینما به ایران آمده و کارگردان های زیادی برای این سینما کار کرده اند و فیلم ساخته اند وچه و چه وچه...سینما در کشور ما ناخودآگاه با ظهور انقلاب اسلامی در ایران به دوبخش تقسیم میشود به کارگردانهای قبل از انقلاب با فیلم هایشان و فیلمسازان بعد ازانقلاب و اثرهایشان ( کارگردانهای نسل اول تا سوم و این روزها نسل چهارم) که برخی از آنها در مقطعی جریان ساز بوده اند و برخی دیگر با ساخت هر فیلم خود یک جریان را در سینما به راه انداخته اند و حتی میتوان گفت ساخت یک فیلم جدید از یک کارگردان مطرح میتواند یک اتفاق تازه در سینما و کارنامه هنری
... دیدن ادامه ››
وی باشد.
یک کارگردان مطرح میتواند یک اتفاق تازه در سینما و کارنامه هنری وی باشد.حالا سئوال های مهمی در این بحث میتواند مطرح باشد که جواب های مبهمی دارد... ما در این سینما چقدر کارگردان داریم و چقدر کارگردان نداریم؟کارگردان های سینما از کجا و چگونه وارد این حیطه شده اند؟ آیا ورود به سینما آزاد است و هرکس که دلش میخواهد فیلم بسازد میتواند؟ آیا بعد ازفیلمسازان نسل طلایی و سینمای نوین ایران بازهم کارگردان هایی برای سالهای نیامده سینما وجود دارد؟
در تمام این سالهای سینما ایران افرادی ارزشمند فیلم ساخته اند و میسازد ولی این قانون طبیعت است و هر شروعی پایانی دارد (در اینجا میتوانم یادی کنم از زنده یاد علی حاتمی که با فوت او تقریبا هیچکس را نمیتوان نام برد که جایگزین او شده باشد و سبک فیلمسازی او را ادامه داده باشد) و سینما و مسئولین این هنر هفتم در کشور ناخود آگاه باید به فکر زیر سازی و تربیت فیلمساز برای آینده سینما باشد که اگر به موضوع و مقوله فکر نشود باید فاتحه آینده سینما را خواند (البته که این روزها سینما با و جود افراد مهم و صاحب سبک هم حال و روز خوبی ندارد)
در هر زمان و مکانی که بحث و مقوله فیلمسازی از پایه و حمایت برای ورود افراد جوان و کار اولی به میان می آید و مطرح میشود طبیعتا اشاره ای باید به "انجمن سینمای جوانان" کرد. این انجمن نسبتا قدیمی و باسابقه که در اوایل دهه پنجاه به نام سینمای آزاد تاسیس شد پس از پیروزی انقلاب درسال شصت وچهار با اندکی وقفه فعالیت مجدد خود را آغاز کردو تا به امروزجوانان مستعد زیادی را وارد سینمای حرفه ای کرده که در کنار این انجمن مهم باید از مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم نام برد که در کنار بنیاد سینمای فارابی متولی چند حوزه تخصصی از قبیل حمایت از فیلمهای سینمایی اول،حمایت از سینمای کوتاه حرفه ای،حمایت از تولیدات مستند و حمایت از تولیدات انیمیشن است (این مرکز هم در این سالها اقدام به برگزاری جشنواره ای موفق به نام "سینما حقیقت"کرده)
مدیریت سینما در دنیا و در کشورهای مختلف جهان شکل ها و روش های گوناگونی دارد و هرکشور نسبت به فرهنگ و نوع نگاه مردم به سینما و اقتصاد موجود خود برای آینده برنامه ریزی و طراحی میکند و اینجا میتوان با قاطعیت محض گفت اگر مسئولین دولتی سینما به فکر تربیت نسل جدید در حوزه کارگردانی برای سینما نباشد سینما به قهقرا میرود
و خلاص...
مگر ما چند کارگردان در مملکت خود داریم که بتوانیم با آثارشان حرف جهانی بزنیم و بگوییم سینمای ایران در دنیا حرفی برای گفتن دارد و میخواهد حرف بزند؟ یقینا ما کار گردانها و فیلمسازان خوبی داریم که در تمام این سالها سینمای مارا به دنیا معرفی کرده اند اما آیا به فکر جایگزین برای آنها هستیم؟ آیا همیشه میخواهیم با بردن نام محدودی (کمتر از تعداد انگشتان دو دست ) از فیلمسازان از اعتبار سینما و فیلمسازی حرف بزنیم؟ در این سی سال جشنواره فیلمسازان زیادی به سینما معرفی شده اند و ماندگار شدند ولی به جرات میتوان گفت در هر دوره یک یا دو فیلمساز خلاق و مستعد به سینمای ما اضافه شدند که اکثرا به صورت تجربی فیلمسازی را یاد گرفته اند واصلا با مرور رزومه کارگردانهای نسل مختلف و موفق میتوان پی برد سینما در کشور ما به صورت آکادمیک جایی ندارد و شاید نخواهد داشت واین اصلا برای یک سینما نمیتواند خبر خوشایندی باشد که فیلمساز آکادمیک در سینمای حرفه ای جایی ندارد و اگر دارد جایش بسیار تنگ و کوچک است.
چندی پیش در دلنوشته های یک کارگردان جوان شهرستانی که رشته سینما را در دانشگاه خوانده بود در وبلاگی به مطلبی از وی برخوردم که نوشته بود که ای کاش فیلمهای من دیده شوند،ای کاش من در پایتخت دیده میشدم و ای کاش دوربینی برای خودم داشتم و اجاره نمیدادم (با این مطلب میتوان فهمید که استعدادهای جوان و خلاق شهرستانی پشت در میمانند به جرم اینکه پایتخت نشین نیستند و دیده نمشوند ) و ای کاش های بسیار دیگر... شاید سالها بعد با ناکامی و نادیده گرفته شدن او و امثال او بگویند ای کاش سینما نمیخواندیم و به دانشگاه نمیرفتیم برای خواندن رشته ای به نام سینما که در کشور آینده ای ندارد آنهم به صورت آکادمیک...
با این همه حرف باید به فکر سینما و آینده سینما باشیم،باید به فکر کارگردانهایی که نفس نمیکشند باشیم،باید به فکر فیلمسازان آکادمیک برای آینده باشیم و از همه مهمتر باید به فکر تربیت فیلمساز های جایگزین برای کارگردانهای فعلی باشیم تا آینده ای مبهم گریبان هنر
هفتم کشورمان را نگیرد.
کهبد تاراج/فیلم باز ها