ویران یک نمایش شسته-رفته و جمع و جور است. خیلی روان و ساده با روایتی مستند از واقعیت، و آیا واقعیت؟!
قبل از دیدن نمایش، نوشته های تیوال را خوانده بودم و خالی از ذهنیت نبودم خب. خوانده هایم می گفت که باید این اجرا یک چیزی داشته باشد که آدم را تکان بدهد، یک چیزی که بیاید به ویرانی...
انتخاب موضوع این نمایش، هوشمندانه بوده، چرا که تمام (با تقریب خیلی نزدیکی به اکثریت) تماشاچیانش، موضوع را می شناسند، قبل ترش آن را با خود مرور کرده اند ، زندگی کرده اند حتی و این، همراهی تماشاچی را در چنین شکل اجرایی از یک نمایش مستند، ممکن می سازد. خیلی از روایت های مربوط به واقعه زلزله تهران برای من ِ تماشاچی آشنا بود، فکت های ارایه شده، نتایج بررسی های کارشناسانه و حس های مردم عادی و راوی مستند. همگی به جز همان اشاره به سوسک ها! و من کمی از تکانی را که منتظرش بودم آنجا خوردم و تمام!
من هم مثل دوست دیگرمان، با بخش توهین ها و الفاظ صحنه ی تنش بازیگران مشکل داشتم. در جایی که برای نشان دادن یک صحنه ی برخورد ِ انسان-انسان، افکت های کلامی، حرکت بدن، دست و صورت، می تواند به تمامی، بار یک صحنه ی پرتلاطم و پرتنش را به دوش بکشد، چه نیازی به اضافه کردن آن فحش ها بود؟ و ما باید باور می کردیم که بازیگران این نمایش، در دقیقه های قبل تر آن ویدیو، واقعن همان آدم های روی صحنه ای بودند که ما دیدیم؟!