تو فرمان دادی برای گشایش عقده هایت
برای رسیدن به نداشته هایت
اما من و ستاره ها سکوت کردیم
کاش می فهمیدی "میرزا" که سکوت همیشه نشانه رضایت نیست و گاهی نشانه خفگی یک فریاد پشت ابری از بغض است.
حالا ببین که به کجا رسیدی و رساندی "میرزا"
قرار بود فاتح باشیم ، نه مستحق فاتحه....باور کن میرزا ، آن دروغ که صداقت ما را از ساقه شکست ،سپاه تو را از ریشه خواهد خشکاند...دروغ نیست....نشان به نشانِ اینهمه ما ....که غرق آتشیم..
حالا به جای هِق هِق کردن ؛ حَق حَق کن "میرزا" که شاید خدا دلش به حال سوخته ستارهای ساکت بسوزد و باران بیاد و بر روی این نکبتی که دچارمان کردی ببارد.
از: خود