مسائلی را مطرح می کند که به ظاهر ساده اند و در نهایت آنقدر پیچیده می شوند که قادر به حل آنها در ذهنم نمی شوم .در فیلم درباره الی و جدایی مسئله دروغ و در همین فیلم گذشته پر رنگ می شود و طرح معماگونه روابط انسانی و عشق بین آنها و اتفاقهایشان در همه فیلمهایش هست . آنقدر تکرار می شود که در آخر شک می کنم چه کسی راست می گوید . چه کسی حق دارد ؟ چه کسی آسیب می بیند ؟ چه کسی مقصر است ؟ و این سوالهایی است که حتی با پایان سه گانه اش جوابی ندارم . چون هر کسی راست می گوید ، حق دارد ، مقصر هست و نیست . و همه آزار دیده اند . این ژانر وحشتی است که با دیدن فیلمهایش احساس وحشت و ناامنی فراوان می کنم . و حس می کنم هیچ کس راست نمی گوید و هیچ رابطه صادقی وجود ندارد .نگاه تیز اصغر فرهادی روی کوچکترین اتفاقها هست . پسر کوچک فیلم حرف خوبی می زند : مامان خودکشی کرده ، پس دلش نمی خواسته زنده بماند . او با این سن کم فهمیده اما مرد همچنان به دنبال دلیل و مدرک است .