«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
بوی پائیز پیچیده بود تمام لحظات اجرا و این قلبم را فشرده می کرد،
حالا که زمستان شده است ، اول دی ماه است، ساعت چهار بار نواخت. و من تصمیم گرفتم رهایت کنم...
اجرای بینظیر نفس گیر،
می خواستم بدانم آیا در کیش هم تاتری از جشنواره اجرا می شود یا فقط افتتاحیه در آنجا برگزار شد؟
دیدن "دربند" برایم شانسی بود ، میان اینهمه شلوغی و در بَند بودنم . الان که رسیده ام ، آنقدر سردم شده بود که دومین چایی را ریخته ام تا شاید از سرمای فیلم کاسته شود . وقتی نازنین داشت از پله های آن ساختمان بدون پنجره پائین می آمد ، جایی که فهمید دیگر سحر آدمی نبوده که در فیلم سعی می کرد نشان دهد ، یاد فیلم نفس عمیق افتادم . دوربین یکی یکی پله ها را پائین می آمد ، انگار که حالش بد باشد ، سرش گیج می رود ، می خواهد بیفتد . جایی از نفس عمیق که با ماشین افتادند توی آب . نفسم مثل آن لحظه به شماره افتاده بود . انگار نازنین داشت جان می داد . صحنه بعدی که خیلی عالی بود زمانی که پسر توی ماشین پیچید . واقعاً این دو سکانس را دوست داشتم .
خوشحالم که این فیلم برای اسکار نرفت . چون آنقدر بی دلیل اتفاقها می افتاد و منطق قوی نداشت که من آخرش گفتم حقتونه . به دو دختر فیلم . زیاده خواهی باعث اشتباه آدمی می شود وقتی زیاده خواهی در مسیر درست نباشد غیر از این اتفاقی نمی افتد . چرا باید سحر این همه پول بخواهد ؟ مگر سرکار نمی رفت ؟ چطور نازنین رتبه پانزده پزشکی است اما گول ظاهر آدمها را می خورد ؟ یا چه می دانم این همه ساده است که نفهمد پاسپورت را بردارد نه قفل در را عوض کند و هزاران سوال که نشان می دهد فیلم پر از بی منطقی است .
جایی توی فیلم در مغازه عطر فروشی تأکید به اسم فیلم دارد ، آنهم اضافه بود . ما آنقدر خنگ نبودیم که نفهمیم اسم فیلم چیست !
مسائلی را مطرح می کند که به ظاهر ساده اند و در نهایت آنقدر پیچیده می شوند که قادر به حل آنها در ذهنم نمی شوم .در فیلم درباره الی و جدایی مسئله دروغ و در همین فیلم گذشته پر رنگ می شود و طرح معماگونه روابط انسانی و عشق بین آنها و اتفاقهایشان در همه فیلمهایش هست . آنقدر تکرار می شود که در آخر شک می کنم چه کسی راست می گوید . چه کسی حق دارد ؟ چه کسی آسیب می بیند ؟ چه کسی مقصر است ؟ و این سوالهایی است که حتی با پایان سه گانه اش جوابی ندارم . چون هر کسی راست می گوید ، حق دارد ، مقصر هست و نیست . و همه آزار دیده اند . این ژانر وحشتی است که با دیدن فیلمهایش احساس وحشت و ناامنی فراوان می کنم . و حس می کنم هیچ کس راست نمی گوید و هیچ رابطه صادقی وجود ندارد .نگاه تیز اصغر فرهادی روی کوچکترین اتفاقها هست . پسر کوچک فیلم حرف خوبی می زند : مامان خودکشی کرده ، پس دلش نمی خواسته زنده بماند . او با این سن کم فهمیده اما مرد همچنان به دنبال دلیل و مدرک است .
جالب بود و دوست داشتم . متن بسیار خوب با ترجمه خوب و البته تجربه جدیدی از دیدن و شنیدن تاتر .
خاطرات دانشگاه سوره و پایان نامه هایی که می دیدم برایم زنده شد و امشب با بازی و کار بچه های سوره . ویرانی از دستها شروع می شود وقتی خالی اند .
سلام . ببخشید من برای امروز بلیط خریدم اما بهم ایمیل زده شد که کنسل شده ، حالا می خواهم برای فردا بلیط هامو تغییر بدهم ، چیکار کنم ؟ به موبایلی که برای گروه بود هم زنگ زدم کسی جواب نداد .
سلام . من دو تا بلیط برای امشب دارم ولی خیلی مریضم و نمی تونم برم . دو تا بلیط رو با تخفیف خریدم . هر کسی خواست همین جا پیغام بذاره لطفن . جای صندلی ها هم خوبه .ردیف 5
ببخشید آدرس سالن محراب را کسی می داند ، بنویسد لطفن !