در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سلاله * | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:22:17
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
22 , 22:30 یعنی نیم ساعته اجرا؟؟؟
بهنام [شاهین] باقری این را دوست دارد
گروه همیاری (support)
درود بر شما
ساعت اجرا 22 می باشد که در برخی روزها به ساعت 22:30 تغییر می یابد.
۲۲ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آزادی فقط یه پرتوِ نورِ.. که حتی قبل از اینکه بتونی بگی پرتوِ نور...رفته..

خیلی عالی بود خسته نباشید...
از دوستانی که پرسیدن کار و ببینند یا نه باید بگم از اینکه بخوام دنبال کارایی باشم که همیشه چهره داشته باشند..به جایی نرسیدم...
با اینکه تاتر کاملا سلیقه ایه ... من معتقدم باید بعد از اینکه اجرا تموم میشه باعث شه تو فکر کنی... قدم بزنی و تا شب فضای کار تو ذهن و وجودت باشه...حسی توام با لذت و آرامش... بانوی دریایی این حس رو به من داد...و در کلماتی کوتاه اینطور میگم:
عشق... گذشت...تصمیم...رفتن...ماندن...انتخاب... انتظار...آزادی...دریایی بودن... و عشق..
ممنون از همه..
با تمام علاقه و احترامی که به آتیلا پسیانی آروند دشت ارای و طناز عزیزم دارم.. گذشته از بازی خوب...فقط میتونم بگم... یک نمایش رادیویی.... در هر صورت ال سی دی و پخش همزمان اون یک خلاقیت بود...
دوستان عزیز من از فروردین اکثر کارهارو دیدم و ناراحت بودم ازاینکه خرداد اومد و نمایشی که حس خوبی بهم بده ندیدم...
تا اینکه امشب مگافونیارو دیدم...اول پوسترش و بعد موضوعش نظرم رو جلب کرد....
کار عالی بود...بازیها عالی بود...کارگردانی حرف نداشت...فقط چیزی که ناراحتم کرد صندلیهای خالی بود...واقعا ارزش کار بیشتراز این حرفا بود که صندلی ای بخواد خالی بمونه...
.
.
.
.
ای عشق دوباره با من باش...آفتاب را کشته اند تو روشن باش...تو روشن باش
...آفتاب را کشته اند تو روشن باش... تو روشن باش
۰۲ خرداد ۱۳۹۲
گروه همیاری (support)
درود بر شما

لطفا نظر خود را زیر برگه نمایش مگافونیا نیز بنویسید تا دوستان بیشنری از نظر شما بهرمند شوند.

برگه نمایش مگافونیا: http://www.tiwall.com/theater/megafonia
۰۲ خرداد ۱۳۹۲
خیلی سعی کردم تو خود صفحه ی کار این و بگم اما هر کاری کردم نشد...یعنی صفحه ای ایجاد نشد ...حتی برای پیشنهادات و سوالات دوستان هم نتونستم چیزی نگارش کنم...متاسفانه...
۰۳ خرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
hamegi khaste nabashid...lezzat bordam...azinke dar kenare inke afsanehaye keshvaremuno yad migirm mitunim az zibaee bazi faza ham lezzat bebarim...chizi ke kamtar tu namayeshaye alan mibinim...bazam khaste nabashid...
میلاد نوروزی رهبر این را خواند
seyyed alireza massoumi و وحید هوبخت این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلاله * (solale)
درباره نمایش ویران i
in tanha namayeshi bud ke vaghti naghde dustan ro mikhundam bainke karo yebar didam delam khast baz bebinam...dar natije vase 2shanbe 30bahman bazam rezerv kardam :D bare aval tanha vain bar hattman ba dusti miam ke uno tu lezzate didane kare khub sharik konam...ava va mohammad ghodse aziz man be shakhse az poushesh dehiye khubetun sepasgozaram...khaste nabashid..
bebakhshid ke phingilish neveshtam majbur budam ;)
وحید هوبخت این را خواند
محمّـدمهـدی ندّاف، آوا فیاض، Masood و علی عبدالرحیم این را دوست دارند
چه بهتر که فارسی می نوشتین، خوانش متن شما سخته
۲۷ بهمن ۱۳۹۱
دوست عزیز از پیام پر مهرتون ممنونم.ما هم جز وظیفه کاری نمی کنیم
۲۸ بهمن ۱۳۹۱
حامد جان شرمنده....اون روز کیبوردم مشکل داشت فارسی نمی شد ...اوا جان عزیزی :*
۰۲ اسفند ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوشحالم که دوباره برگشتم و شما دوستان رو باز اینجا میبینم....بچه ها...دیگه قرار تماشای دسته جمعی نداریم؟؟؟
محمد عمروابادی (mohammad)
درود بر شما.
ما هم خوشحالیم از حضور دوباره شما :-)

چرا سرکار خانم.
فعالیت های فرهنگی با توان بیشتر ادامه داره.
۱۶ شهریور ۱۳۹۱
بله و این خیلی خوبه...بسیار خوشحالم....و دوشنبه اولین قراره تماشای دکلره رو با شما دوستان هستم...فقط نمیدونم چطور باید پیذاتون کنم...
۲۶ شهریور ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود برهمگی
این کار من و یاد تئاتر رویای هالیوود کار نادر برهانی مرند انداخت.
بیشتر به خاطر تکرارش.
نمی شد گفت فوق العاده بود..اما بد هم نبود.
به علت جوایزی که دریافت کرده انتطارم ازش بیشتر بود.
با این حال بازیها خوب بود مخصوصا آذرخوارزمی و اقاعبدإلصمد...
قسمت سرگرمی داستان بیشتر بود و حرف زیادی برای گفتن نداشت.به عنوان سرگرمی کاربدی نبود.

ودر کل هنوز سر حرفم هستم که 2لیتر در 2لیتر صلح بهترین کاره این اخیر بوده.
موافقم با حرفات سولاله جان. مخصوصا با قسمت دو لیتر در دو لیتر صلح;).
من هم انتظار نمایش پرمغزتری داشتم ولی از بازی ها لذت بردم.
تکرارها هر چند به جا بود اما به خاطر طولانی شدن زمان تعویض دکور بین هر دو تکرار عملا حجم خیلی زیادی از زمان نمایش به تکرار یکسری دیالوگ و اجرای مشابه (با تغییرات کوچکی در هر تکرار)اختصاص پیدا کرده بود.
دوست داشتم در آخر به ماجرای زخم دست مادر (که شاید یه نماد از مشکل زن و مرد باشه)که اینهمه توی اجرا روش تأکید شده بود پرداخته می شد.
۰۸ تیر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟
واسطه نیار، به عزتت خمارم
حوصله‌ی هیچ کسی رو ندارم
کفر نمی‌گم، سوال دارم
یک تریلی محال دارم
تازه داره حالیم می‌شه چی‌کاره‌ام
می‌چرخم و می‌چرخونم ٬ سیاره‌ام
تازه دیدم حرف حسابت منم
طلای نابت منم
تازه دیدم که دل دارم، بستمش
راه ... دیدن ادامه ›› دیدم نرفته بود، رفتمش
جوونه‌ی نشکفته رو٬ رستمش
ویروس که بود حالیش نبود هستمش

جواب زنده بودنم مرگ نبود؛ جون شما بود؟
مردن من مردن یک برگ نبود؛ تو رو به خدا بود؟

اون همه افسانه و افسون ولش؟
این دل پر خون ولش؟
دلهره‌ی گم کردن گدار مارون ولش؟
تماشای پرنده‌ها بالای کارون ولش؟
خیابونا، سوت زدنا، شپ شپ بارون ولش؟

دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟
گفتی بیا زندگی خیلی زیباست؛ دویدم
چشم فرستادی برام تا ببینم؛ که دیدم

پرسیدم این آتش بازی تو آسمون معناش چیه؟
کنار این جوب روون معناش چیه؟
این همه راز، این همه رمز
این همه سر و اسرار معماست؟
آوردی حیرونم کنی که چی بشه؟ نه والله!
مات و پریشونم کنی که چی بشه؟ نه بالله!
پریشونت نبودم؟
من،
حیرونت نبودم؟

تازه داشتم می‌فهمیدم که فهم من چقدر کمه
اتم تو دنیای خودش حریف صد تا رستمه
گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه
انجیر می‌خواد دنیا بیاد، آهن و فسفرش کمه

***
چشمای من آهن انجیر شدن
حلقه‌ای از حلقه‌ی زنجیر شدن
عمو زنجیر باف زنجیرتو بنازم
چشم من و انجیرتو بنازم

دیوونه کیه؟
عاقل کیه؟
جونور کامل کیه؟

حسین پناهی
آلبوم: سلام خداحافظ


از: حسین پناهی
سلام سولاله جان
انتخاب زیبایى بود
روحش شاد
۳۰ خرداد ۱۳۹۱
مرسی
با صدای خودش واقعا شنیدنی است
۳۰ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان دیواری...
امشب تئاتر عجایب المخلوقات رو دیدم...
عالی بود...
با اینکه دیالوگ نداشت اما بسیار تاثیر گذار بود...
پیشنهاد میکنم ببینید...
جهان را به شاعران بسپارید



جهان را به شاعران بسپارید

مطمئن باشید

کلمات را بیدار می کنند

و در کرت ها٬ گل و گندم می کارند



جهان را به شاعران بسپارید

بیابان و باران

هردو خوشحال می شوند

و ... دیدن ادامه ›› هردو جوانه می زنند

از سرانگشت کودکان دبستانی



جهان را به شاعران بسپارید

مطمئن باشید سربازان ترانه می خوانند و

عاشق می شوند

و تفنگ ها سر بر قبضه می گذارند و

بیدار نمی شوند



جهان را به شاعران بسپارید

دیوارها فرو می ریزند و

مرزها رنگ می بازند

درختان به خیابان می آیند

در صف اتوبوس به شکوفه می نشینند

و پرندگان سوار می شوند و

به همه ی همشهریان

تخمه ی آفتابگردان تعارف می کنند



مگر همین را نمی خواستید؟

پس چرا بیهوده معطل مانده اید؟

از تامل و تردید دست بردارید

و جهان را به شاعران یسپارید



این قافیه های سرگردان

اگر سر از صندوق ها در نیاورند

پیر می شوند و پرنده نمی شوند

و جهان بی پرنده

جهنمی است که فقط شلیک می کند






از: {محمدرضا عبدالملکیان}
هر روز

بیش تر از دیروز

شعر را دوست دارم

چرا که شعر

چون ماه رخی مردد...

هر روز

وعدگاه را معین می کند

اما

دیر می آید

یا هرگز نمی آید!

"عبدالله پشیو"
---
وقتی شعر می نویسم

انگار

روشنی می دزدم

از یک ظلمت بزرگ.

"فاضل حسنی داغلارجا"
۲۸ خرداد ۱۳۹۱

جهان را به شاعران بسپارید

مطمئن باشید

کلمات را بیدار می کنند
۲۸ خرداد ۱۳۹۱
شیرین و آرش عزیز ممنون ..عالی بود
شعر بالا کاملتر شد با اشعار شما...
مرسی:)
۲۹ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام..بچه هاآدرس کافه دیدارو میخوام...
ممنون میشم...
شیرین بختیاری و تبسم استاد این را خواندند
سلام اگر منظورتون کافی شاپ دیدار هست :

کافی شاپ دیدار
خ.پیروزی-نرسیده به چهارراه کوکاکولا-روبروی کارخانه فیلکو-پ.457

تلفن تماس: 33355647
۲۷ خرداد ۱۳۹۱
مگه باز شده کافه ؟
۲۷ خرداد ۱۳۹۱
من تا حالا نرفتم....مگه بسته بود؟؟؟
۲۸ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زنجیر را از میان گردن ِ هوشیاری ات بیفکن

برای خواستن نیازی به کله زدن میان فلسفه های بزرگ نیست

کودکانه بخواه....

و خواستنی هایت را به دور از نخواستنی های دیگران

بنوش.....

از: سولاله. الف
سولاله جان از آشنایى با شما بسیار خوشحالم
سپاس از درک زیباى شما
ماناباشید.
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
مرسی سولاله عزیز

زیبا بود و سادهـ
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
مرتضی و محدثه ی عزیز ممنونم...
۲۷ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در این جا چار زندان است

به هر زندان دو چندان نقب، در هر نقب چندین حجره، در هر حجره چندین مرد در زنجیر...

از این زنجیریان یک تن، زنش را در تب تاریک بهتانی به ضرب دشنه ئی کشته است.

کسانی، در سکوت کوچه، از دیوارکوتاهی به روی بام جسته اند.

کسانی ، نیمه شب در گورهای تازه، دندان طلای مردگان را می شکسته اند.



من امّا هیچ کس را در شبی تاریک و طوفانی نکشته ام

من امّا ... دیدن ادامه ›› راه بر مرد ربا خواری نبسته ام

من امّا نیمه های شب ز بامی بر سر بامی نجسته ام.

مرا گر خود نبود این بند، شاید بامدادی همچو یادی دور و لغزان می گذشتم از تراز خاک سرد پست...

جرم این است!

جرم این است!



از: احمدشاملو
"روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت.

روزی که کمترین سرود

بوسه است

و هر انسان

برای هر انسان

برادری‌ست."

ممنون از انتخابت:)
۲۴ خرداد ۱۳۹۱
ممنون
چشم کاملشو همینجا میزارم...
با عنوان چیش مشکلل دارین؟
۲۵ خرداد ۱۳۹۱
در اینجا چار زندان است

به هر زندان دو چندان نقب،

در هر نقب چندین حجره،

در هر حجره چندین مرد

در زنجیر...



از این زنجیریان،

یک تن، زنش را در تب تاریک بهتانی

به ... دیدن ادامه ›› ضرب دشنه ای کشته است.



از این مردان،

یکی، در ظهر تابستان سوزان،

نان فرزندان خودرا،

بر سر برزن، به خون نان فروش سخت دندان گرد

آغشته است.



از اینان، چند کس،

در خلوت یک روز باران ریز،

بر راه ربا خواری نشسته اند

کسانی، در سکوت کوچه،

از دیوار کوتاهی به روی بام جستند

کسانی، نیم شب،

در گورهای تازه،

دندان طلای مردگان را می شکسته اند.



من اما هیچ کس را

در شبی تاریک و توفانی نکشتم

من اما راه بر مردی ربا خواری نبستم

من اما نیمه های شب ز بامی بر سر بامی نجستم .



در این جا چار زندان است

به هر زندان دو چندان نقب و

در هر نقب چندین حجره،

در هر حجره چندین مرد در زنجیر...



در این زنجیریان هستند مردانی

که مردار زنان را دوست می دارند.

در این زنجیریان هستند مردانی

که در رویایشان هر شب زنی

در وحشت مرگ از جگر بر می کشد فریاد.



من اما در زنان چیزی نمی یابم

- گر آن همزاد را روزی نیابم ناگهان، خاموش -

من اما در دل کهسار رویاهای خود،

جز انعکاس سرد آهنگ صبور این علف های بیابانی

که میرویند و می پوسند و می خشکند و می ریزند،

با چیزی ندارم گوش.

مرا گر خود نبود این بند،

شاید بامدادی همچو یادی دور و لغزان،

می گذشتم از تراز خاک سرد پست...



جرم این است

جرم این است





شعر : احمد شاملو (کیفر - باغ آینه)

۲۵ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یاد تو "پرچم صلحیست میان شورش" این همه فکر.......

از: ناشناس
خیلی دوسش داشتم عالی بود...
دوستش نداشتم...
موضوعش به درد کار تصویری میخورد نه تاتر...با این حال از دکورش بدم نیومد...
مهران خوشبین و مریم حسن نژاد این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
SOLALE ASGHARI (solale)
درباره نمایش شن i
اون بیرون هیچ خبری نیست پر از درد پراز رنج و دروغ و انتظار... و عشقه...
منتظر هیچ کس نباش ما فراموش شدیم.....



خداحافظ...دلم برات تنگ میشه.......امیدوارم بازم ببینمت....
خداحافظ...دل منم برات تنگ میشه.......امیدوارم بازم ببینمت....


لذت بردم و قشنگتر این که کنار استاد خلج بودیم...