آآآآخییییییییییش... تموم شد. هورااااااااااا ....
تئاتری زیبا با چهره هایی محبوب...
پایان تئاتر برای من غم انگیز خواهد بود.این تئاتر ارزش بیش از دو بار دیدن را داشت.
نگاه نگران تریسی به دلیل مواجه شدن با قاتل زنجیره ای که 25 هم جنس خودش را کشته.
حالت مرموز نمایشنامه و دیالوگ ها...
انفجار زیبایی از محمد چرمشیر و استاد دشت آرای...
بازی بینظیر طناز طباطبایی مثل همه ی کارهایش.
با پایانی بینظیر که تصور آن هم دشوار است...
قالب بندی نمایشنامه و هضم آن دشوار و متنی سنگین...
حرف های با کنایه و شبیه به این جامعه....
حالت خاصی از تماشاچی ها که حتی پس از تمام شدن هم بهت زده مانده بودند...
افتخاری دیگر بود...دیدن طناز طباطبایی و یکی دیگر از شگفتی های بازی او...
دیشب بعد از مدتها فرصت دست داد تا یک بار دیگه به تماشای یک تاتر بنشینم.
نمایش باغبان مرگ کار آقای دشت آرای و بازی آقای پسیانی و خانم طباطبائی.
به نظر من کار خوب و شرافت مندانه ای بود.صدای تاثیر گذار آقای پسیانی و نگاه مرموز و موشکافانه به طرف مقابل و گاها هوس آلود به تریسی کندی که بیشتر به خاطر این بود که نمی خواست در این آخرین فرصتهاش شانس خودش رو برای ارضا شیطان درونش از دست بده.بازی با دست و پاهای آقای پسیانی عالی بود.مخصوصا حرکات دستهاش که به تحریک عصبی و تشویشات روحی و روانی تریسی کندی منجر شد.فیزیک آقای پسیانی منو خیلی یاد کاراکتر کوین اسپیسی در هفت انداخت.از یازی خانم طبطبائی هم بدم نیومد.از اول که می خواست به شیوه خودش در ذهن و فکر آرنولد مک کندی نفوذ کنه و آخر کار که از فهمیدن این واقعیت که توسط آرنولد مک کندی مسموم شده و مستاصل و درمانده مونده بود.موسیقی و نورپردازی و نوآوری که در استفاده از ال سی دی شده بود کار خوبی بود.