تابستان !
اینجا کسی
بی گاه باران های شبانه ات را
باور ندارد
.
پاییز
چونان زنی
بی پروا
میان روشنایی های روز
می گرید
و تو
پنهان می کنی
اشک های مردانه ات را
لا به لای پرده ی سیاه شب
صدای هق هق ات را
میان آواز سارها
.
اینجا، همه می گویند
تابستان مرد است
مرد که گریه نمی کند !