آغاز همونطور که از اسمش پیداست، آغازیست بر فعالیت یک گروه جوان اما با استعداد.
ایده استفاده از ده داستان کوتاه خوب بود، هرچند که تنها یک داستان (شماره یک) به نظرم قوی اومد و بقیه خیلی معمولی بودند. هرچند نوع اجراشون و ایده های خوب کارگردان اونهارو هم جالب کرده بود، برای مثال داستانی که در اون فقط صدای نفس های مرد میاد و زنی که به انتظارش نشسته، یا داستانی که فقط بیان کلمات بود و انگار با شنیدن هر کلمه، تصویرش رو در ذهنم میدیدم. یا استفاده از ابزاری که در عین سادگی به بیان مفاهیم مورد نظر کارگردان کمک میکرد، مثل تلفن، فنجون، عود، سیب و حباب ساز. و اینکه مفاهیم در عین عریانی، در لفافه بیان شدند. ایده نورپردازی به نظر من پررنگ ترین نقطه قوت این کاره. خیلی از مفاهیم در همین نورپردازی خلاقانه به خوبی به تصویر کشیده میشن، برای مثال داستانی که نورپردازی سایه های زن و مرد رو به شکلی نشون میده که انگار لبهاشون روی همه. موسیقی هم خوب بود و با اجرا تناسب داشت.
اگر انتظار عجیب و غریبی از این تئاتر نداشته باشید، از دیدنش راضی خواهید بود.