هی به خودم گفتم چرم شیره نخر ، نرو . دست رضا گورانم تو کاره نرو . کار پسیانی و خانوادست نرو .
امشب رفتم دیدم .
نفهمدیم چی شد ، داستان چی شد خدایی ؟ شروع پایانو کسی فهمید ؟
دنبال دیالوگ خوب می گشتم که دیدم صندلی کناری چرت مرغوبی داشت میزد و در کمال آرامش تمام .
خودشونم فهمیدن تشویق 10 ثانیه ای دوام نداره و زود رفتن . اولین نمایشی بود که توی سالن اصلی دیدم و پشیمون شدم واسه وقتی که صرف کردم .
به امید روزای بهتر .