نمایش شایعات را دیدم و دربارۀ برخی چیزها مطمئن شدم. دلیل اینکه فردی به نام محمدرضا پارسا در خبرگزاری فارس (نقدی!) تحت عنوان «وقتی مدیر رسانۀ ملی نمایشی روی صحنه می برد که نمی توان آن را با خانواده دید» را هم متوجه شدم که از کجا آب می خورد. از دلایل آن یکی اختلافات و جبهه گیری هایی است که بین بسیاری از صاحب منصبان و مسئولان وجود دارد و سیفی آزاد نیز به عنوان مدیر گروه سریال شبکۀ یک سیما از این غائله مصون نخواهد ماند. عناد ورزی خبرگزاری فارس هم با سیفی آزاد تازگی ندارد. ارجاع می دهم به مطلبی که در سایت بانی فیلم در تاریخ بیست و پنجم مرداد امسال منتشر شده و مربوط است به پیشنهاد حجت الله ایوبی به رحمان سیفی آزاد مبنی بر پذیرفتن سِمَت معاونت آثار و تولیدات سینمایی کشور و نپذیرفتن او به دلایل مشغله های دیگر در صدا و سیما.
به بخشی از این مطلب دربارۀ سابقۀ مزبور اشاره می کنم: «سیفی آزاد در پاسخ به اینکه آیا از واکنش های منفی از انتصاب در این پست نگران نبودید گفت: من اصلا نگران واکنش های منفی بعد از انتصاب به این معاونت نبودم زیرا به جز «خبرگزاری فارس» همه جا و همۀ افرادی که من با آنها در ارتباط بودم از این انتصاب احتمالی خوشحال شدند و به شدت استقبال کردند.»
بنابراین برخی از ریشه های مطلبی که محمدرضا پارسا در خبرگزاری فارس بر ضد سیفی آزاد و نمایش «شایعات» نوشته است مشخص می گردد. اما دلیل دیگر انتشار چنین مطالبی بر می گردد به این که اصولاً برخی افراد که آشنایی و قرابتی با دنیای هنر در مبحث عام و هنر تئاتر در دایرۀ خاص ندارند، ممکن است روزی گذارشان به تماشاخانه ای بیافتد و ناگهان خود را در جهانی ناشناخته و سرشار از عجایب می یابند و آلیس وار انگشت تحیر به دندان گیرند و ناگهان متوجه می شویم که فردای آن روز با انتشار مطلبی در روزنامه ای یا یک خبرگزاری آشوبی فرهنگی بر پا می شود نظیر تعطیلی نمایش «هدا گابلر» وحید رهبانی پس از معدودی اجراء و یا یادداشتی که دربارۀ «شایعات» نگاشته شده اما خوشبختانه تا به حال ثمری بر روند اجرای این نمایش نداشته است. پر واضح است که این ضعفی بزرگ در سیستم نظارتی
... دیدن ادامه ››
فرهنگی و هنری ماست که چگونه نمایشی که از سد بازبینی، سانسور و هزار چیز دیگر گذشته و با زحمات چندین ماهۀ یک گروه حرفه ای تئاتر بر صحنه رفته است با اظهار نظر یک آدمی که اصلاً نمی داند تئاتر را با چه (ت) ای می نویسند و کلاً در فضای دیگری است و معلوم نیست چگونه در آن شب کذایی سر از آن تماشاخانه در آورده است، در یک لحظه بر باد فنا می رود.
دربارۀ ادعایی که پارسا دربارۀ این نمایش کرده است که آن را با خانواده نمی توان دید به نظر بنده یک غرض ورزی صرف است؛ زیرا فرضاً که خانواده ها با فرزندانشان مشغول دیدن این نمایش باشند. اگر آن فرزندان با آن مسائل به اضافۀ هجده آشنا نباشند محال است که متوجه شوخی هایی که مد نظر است بشوند و اگر هم متوجه بشوند که دیگر نمی توان گفت این نمایش بدآموزی دارد چون آنها این مسائل را قبل از دیدن این نمایش آموخته اند که حالا می فهمند. بنابراین چنین ادعایی از اساس رد است و نوشتن چنین مطالبی در خبرگزاری فارس بر می گردد به همان انگیزه ها و دلایلی که مذکور گردید.
و اما بپردازم به نمایش «شایعات»، به زعم بنده در این کار حق نمایشنامۀ نیل سایمون ادا نشده است. نمایشنامۀ «شایعات» یکی از کمدی ترین آثار اوست و بر پایۀ کمدی موقعیت شکل می گیرد که در جاهایی از آن کمدی کلامی نیز وجود دارد. با اینکه کارگردان، این نمایش را تا حدود زیادی وفادارانه نسبت به متن کارگردانی کرده اما در شیوۀ کارگردانی و اجراء، بیشتر به راضی کردن مخاطب عام ایرانی تئاتر توجه کرده تا به نفس و ذات نمایشنامۀ نیل سایمون. البته بنده با نظرات بعضی افراد که این نمایش را با نمایش های آزاد نظیر «فیس پوک» و «بابا گلی به جمالت» مقایسه می کنند مخالفم؛ زیرا حتی اگر بخواهید مبحث شوخی های جنسی را در نظر بگیرد این نمایش یک سوم نمایش های آزادی که در تهران بر صحنه می رود چنین شوخی هایی ندارد و مواردی نیز که دارد چنان سربسته است که نمی توان چنین عنوانی به آن داد. از طرف دیگر در مبحث طراحی دکور و صحنه و لباس و میزانسن این نمایش از حد و اندازه های نمایش های آزاد مطمئناً بالاتر است. غیر از این باشد بازیگرانی شاخص و دغدغه مند در تئاتر از قبیل سعید چنگیزیان، نگار عابدی، رویا میرعلمی و بهرام افشاری چطور ممکن است تن به بازی کردن در چنین نمایشی بدهند؟!
«شایعات» موفق به ارتباط برقرار کردن با مخاطب می شود و او را بارها به قهقهه وا می دارد اما احساس می شود آن چیزی که در بطن نمایشنامۀ سایمون وجود دارد در این نمایش به چشم نمی خورد که این بر می گردد به شیوۀ اجراء و اینکه در بازی برخی بازیگران آن، کارگردان از قابلیت ها و شیرین کاری های صرفاً همان بازیگر بیش از حد در نمایش بهره می جوید که آن ساختار کلی کمدی موقعیت نمایش را گاه به بیراهه می ببرد و به جزء های کوچک تری تقسیم کرده و بر خلاف جریان یکدست بودن نمایشنامه حرکت می کند. ضعف دیگر نمایش مربوط به شود به جنس بازی ای که از فهیمه امن زاده گرفته شده است. امن زاده در نمایش «مرده ریگ» ثابت کرد که بازیگر توانا و خوش ذوقی است و به گمان من در اینجا بازی خوبی در راستای کلیّت متن از او گرفته نشده است. جنس بازی وی با سایرین فرق دارد. گویا همۀ بازیگران دارند کمدی بازی می کنند اما او هیچ عنصر کمدی ای در بازیش دیده نمی شود و انگار دارد در یک تئاتر ملودرام به ایفای نقش می پردازد و تبدیل به وصله ای نچسب بر اندام این نمایش می گردد.
حتی سعید چنگیزیان که نقش مقابل امن زاده را بازی می کند با اینکه یک طرف دعواها و مشاجراتی است که بین آنها صورت می گیرد اما بازی خود را در قالب کمدی می اندازد و بارها خنده از تماشاگر می گیرد؛ اما کسی نمی تواند به بازی امن زاده بخندد و تفاوت جنس بازی اش با سایر بازیگران کاملاً بارز است و این غیر همسان بودن به بافت نمایش آسیب می رساند.
یکی دیگر از ضعف های کار موسیقی آن است. با توجه به تغییراتی که کارگردان در شیوۀ اجرایی متناسب با ذائقۀ تماشاگر ایرانی و شاید برخی جاها بتوان اندکی نام دراماتورژی بر آن گذاشت در نمایش اعمال کرده است معلوم نیست چرا این اقدام در انتخاب موسیقی صورت نگرفته است. منظور بنده این نیست که از یک موسیقی ایرانی استفاده می شد اما دستکم موسیقی ای که قرابت بیشتری داشته باشد، مثلا بی کلام و با بار کمیک باشد نه چیزی که همراه با آواز به زبان انگلیسی و لغات عجیب و غریبی که کسانی هم که مسلط به انگلیسی باشند متوجه نشوند چه می گوید!
از موارد قوّت این نمایش طراحی و اجرای دکور آن است و ایجاد فضای مناسبی که ما بین در ورودی و پلکان طبقۀ بالایی خانه ایجاد شده و جولانگاه بازیگران می شود. از طرفی نیز از انصاف نباید گذشت و بازی بازیگرانی همچون جواد عزتی و مجید صالحی را نباید با کارهای قبلی آنان در تلویزیون و سینما مقایسه کرد. باید تلاش نمود تا اکنون که بر صحنۀ تئاتر حضور یافته اند، بدون آن پیش زمینۀ ذهنی قبلی به بازی آنها نگریست و آنگاه قائم به آن بازی مشاهده کرد که در مدیوم تئاتر تا به چه اندازه موفق عمل کرده اند. به نظر من در این زمینه جواد عزتی موفق تر عمل می کند برای مثال شب گذشته که بنده به تماشای این نمایش نشسته بودم استاد نصرالله قادری در سالن حضور داشت و پس از پایان نمایش و رورانس مجید صالحی حضور ایشان را اعلام کرد و پاس داشت. این موارد را با صدایی خسته و گرفته اعلام کرد و این نشان می دهد که آن تربیتی که بازیگران حرفه ای تئاتر از جمله احمد ساعتچیان در همین نمایش بر تنفس دیافراگمی، صدا و حنجرۀ خود اعمال نموده اند در وجود مجید صالحی هنوز نیست و لازم است بر روی صدای تئاتری خود بیش از اینها کار کند تا هم از رسایی و وضوح بیشتری برخوردار شود و هم به حنجره و تارهای صوتی خود تا این حد فشار نیاورد و آسیب نزند.
شیرینی های ذاتی جواد عزتی نیز خالی از لطف نیست اما در جاهایی از نمایش بر آن تأکید بیش از حد می شود و نمایش را از مسیر اصلی خود به راه های فرعی می کشاند تا پس از گذشت زمانی و ایجاد رویدادهای جدید در داستان نمایش دوباره به مسیر و روال عادی خود بر گردد. بهترین بازیگری این کار نیز به زعم من بر می گردد به بازی سعید چنگیزیان و پس از وی بازیگر جوان و جویای نام تئاتر؛ بهرام افشاری.
فارغ از تمامی این مسائل با تماشای نمایش «شایعات» می توان به خاطر متن خوب و بازی هایی که بد نیستند و فضای مفرّح و کمدی ای که بر کلّ کار حاکم است قریب به دو ساعت به صحنه نگاه کرد، خسته نشد، خندید و در پایان کار نیز پشیمان و آویزان از سالن تئاتر خارج نگردید.