ای سخت ناگزیر
نرمی اندوهت، پر بالش من است
در بی خوابی امواج.
در مشتم سنگریزه است،
در روحم طوفان و شن،
می خزم
به دنبال تو
ماسه به ماسه،
موج به موج،
از عمق رویای آب
به عمق رویای تو
چه سخت می خواهی ام
در مغز و در استخوان
در گریزپایی
... دیدن ادامه ››
لحظه
در کشمکش باد
آه ای سخت ناگزیر
ژرفی اندوهم،لذت خیس زیتون است
در تعلیق شراب،
می خوابم،
زخم به زخم تو
بر شکاف کاشی های سرد
و قرنیزهای نور
چه سخت می خواهدم،
پوست دردریزان تو
در مرزهای سرخ
و ممنوعه ی
تقدیر
...................
از: ش.ک