صبح رباعیات خیام میشنیدم. از دو ساعت پیش خواهر دوقلویش "یادگار دوست" را مینیوشم (یا حتا مینوشم). شهرام ناظری از مولانا میخواند که
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که اینبار افتاد
و دلم ناگهان فرو میریزد...
از: من و مولانا و ناظری