خوبیش این بود که نقشها باور پذیر بودند. در کل بازی و کارگردانی و طراحی و همه چیز حاضر بود تا اجرای یک نمایشنامهی خوب (و پر معنی) از یک نویسندهی خوب را اونطوری ببینی که اگر کتابش رو میخوندی شاید اینقدر لذت نمیبردی! اما... :(
دست زدن های مکرر موقع وارد شدن بازیگرها (تک تک)، صدای بچه های چهار پنج ساله و زنگ موبایل و حتی جواب دادن به تلفن! و البته خلوتی سالن (باعث میشد مردم خیلی جابجا بشن حین اجرا)، اینقدر برای بازیگران مشکل ایجاد کرد که رسما امیر غفارمنش وسط اجرا صداش دراومد و در قالب دیالوگهاش و فی البداهه از مردم خواست که حرف نزنن و تلفن جواب ندن و بچه هاشون رو ساکت کنن. به این ترتیب اوج داستان و گره گشایی و نتیجه گیری از این داستان زیبا پشت این همه شلوغی لوس شد.
تبریک و تشکر از گروه به خاطر زحمت زیاد و اجرای
... دیدن ادامه ››
خوبشون
پی نوشت:
- مردم اگر اسم اجرا کله پوکها هست، لزوما تئاتر کودکان نیست وگرنه داخل پوستر درج میکردند.
- مردم هر بازیگری که داخل صحنه میاد که براش دست نمیزنن آخه!!!