من این نمایش رو دیدم و دوست داشتم از نقدهای فنی بگذریم چون کار من نیست اما این ارزو رو میکنم که روزی همه ی ادما تو دنیا اون جایگاهی که دوست دارن رو به دست بیارن و هیچکس هم تصور نکنه که جای کس دیگه ای گرفته شده.دلم گرفته دلم گرفته که این روزا سادگی نمی بینم همون سادگی ای که سهراب میگفت :"ساده باشیم چه در باجه یک بانک چه در زیر درخت.." دلگیرم که نمی بینم همه ادما بی نهایت واسه هم خوبی بخوان....
من منتظرم که این روز برسه و هیچ کدوم از انسایها از هم کینه به دل نداشته باشن و توهینی به هم نکنن.برای اقای جمشیدی درود میفرستم که گفت از هیچکس دلخور نیست و هم برای ایشون و هم برای همه کسانیکه که دوست دارن وارد عرصه تئاتر یا هر عرصه دیگه ای که علاقه دارن وارد بشن.ارزوی موفقیت میکنم...