با توجه به محبوبیت زیاد این نمایش فکر کنم تا بحال کسی جرات نکرده تا انتقادی رو متوجه اش بکنه، به نظر من این روزها کارگردانان و نمایش نامه نویسان ضعفهای شخصیت پردازی و روایت نمایش ها رو پشت ظاهر غلط انداز کمدی و مزه پرانی پنهان میکنند. وجه کمیک این نمایش قابل قبول بود و من به شخصه لذت بردم ولی اضافی به نظر میرسید چون نمایش جدیی بود که در میانش چند مزه پرانی مطابق مد روز قرار داده شده بود. انداختن چند تا تکه بند تمبانی و پایین تنه ای از همه برمیاد، نمونه های شدیدترش میشه براحتی در نمایش های بهزاد محمدی پیدا کرد.
ساختار غیر خطی سینمایی هم که در تئاتر ما مد شده اکثر مواقع من جمله در مورد نمایش شکلک بی مورد و اضافی به نظر میرسه، این روایت غیر خطی مبنی بر شکست زمان در اکثر فیلمها هم تحمیلی و زائد هست چه برسه به تئاتر که به خاطر محدودیت هاش، پذیرش منطق وجودیش سخت است. جلو و عقب بردن زمان بی دلیل بود و این اطلاعات در مورد پیشینه شخصیت ها رو میشد راحتتر و در خلال نمایش به تماشاگر رسوند.
و اتفاق جالبی هم در پایان نمایش افتاد، تعدادی از تماشاگران به اشتباه فکر کردند که نمایش تمام شده و شروع به تشویق انتهای نمایشها کردند و دیگران هم تبعیت از اونا شروع به دست زدن کردند ولی نمایش پایان نپذیرفته بود و ادامه پیدا کرد و جالبتر اینکه دوباره این اتفاق افتاد و باز هم نمایش ادامه پیدا کرد. برای بار سوم دیگه همه میترسیدند تشویق کنند ولی دیگه ایندفعه واقعاً نمایش خوشبختانه تمام شده بود.