و تو از میان تمام آن دانه های برف به انگشتان من پیوستی
آن زمان که دستم را برای دعا از پنجره بیرون آورده بودم تا عشق بخواهم
خداوند از سردترین نقطه آسمان تو را به من داد
و من تو را در گرمترین نقطه قلبم جای دادم
و تو آب نشدنی ترین دانه برف دنیا شدی
باور کن...