روی بلیط من این جمله نوشته شده بود:
"او عاشق دوچرخه سواریست،پس وقتی می افتد نگران نباش،نمی میرد" ولی اگه مرد چی؟؟؟!!!اگه دیگه خونه بر نگشت چی؟؟؟!!! درست مثله همه ی اون 134 نفری که فقط و تنها فقط به جرم "نوشتن" یه روز صبح از خونه بیرون رفتن و دیگه بر نگشتن
تو یه سایه بودی هم قد خواب نیم روز من
تو یه سایه بودی تو ظهر داغ تن سوز من
وقتی از سالن بیرون اومدم احساس یخ زدگی می کردم
از تو یخ زده بودم
انگار همه رویای جوونیم به سرعت برق و باد مثله یه فیلم از جلو چشمام رد شدن
نه تو آسمون نه رو زمینیم.
انگار که خوابیم کابوس می بینیم.