به صدای من گوش نکن، موسیقی زرد داره، به قلب من دست نزن
بیماری سرد داره، به روح من نزدیک نشو، چه سالهاست طرد شده
به مغز من دست نزن، سرایت درد شده، و از همون دور به من حس ماورایی بده
از موجودی که جون داره به من یک تداعی بده، و مثل نقاشی به من
خو کن از مجرای نگاه، که من حرکت نمیتونم، از چارچوب قاب سیاه
تو باش ولی موازی باش، همراه ولی لمسم نکن، میل به ترکیب یا واکنش
یا هر چی میترسم نکن، هیم نگرد که گم میشم، با من نخواب که کم میشم
ترکم نکن که میمیرم، بسامدهای بم میشم، به سایه ی من دست نزن
که طیفی از همس داره، طبیعت بی تاب من، انقطاع نفس داره
به عطر من دست نزن، که تو سینت قفس داره، که استنشاق بوی تو
اتصال عبث داره، به صدای من گوش نکن، موسیقی زرد داره
به قلب من دست نزن، بیماری سرد داره
از: هادی پاکزاد