دلم لک زده بود برای بغضی که گلوت رو فشار می ده و اگه بارونش شروع شه هیچ غمی پشت نگاه ش نیست دلم لک زده بود برای این دلتنگی که اونقدر عاشقانه است که شاید دیگه دل تنگی نیست
سلام ، مرسی از همه تون برای نظر ها و دل نوشته هاتون مرسی از حظورتون و دنبال کردنتون
و مرسی از تمام گروه که همه انرژی بودند
لیر به کمک تک تک شما نازنین ها روی پاهایش بلند شد ، روزی هزار بار به تک تکتان افتخار کردم و روزی هزار بار اشتباه هایمان را در مغزم کشتم ، قطعا بی نقص نبودیم ، چه روزها که با هر نفس کردلیا نفسم بند می آمد ، چقدر هر شب صدای کار کردن کارگر های کافه کناری غمگینم کرد ، و نمی دانید چقدر هر شب دیدن صورت های آشنا در بین تماشاگران خوشحالم کرد ...این اجرا تمام نشد ، هیچ پایانی برایش ننوشتند ، این اجرا هنوز پر از انرژی های بیرون نریخته است ، و حس می کنم این بار هنوز این قصه باقی است
بابت درس عشقی که این روزها برایم دیکته کردید متشکرم .
امیدوارم لایق محبت هایتان بوده باشم