انسان و کینه
می گذرم از جاده های تنهایی
می بینم صدها نشان از فقر
جاده هایی صاف و یکنواخت
مسیرهایی از در ماندگی
کویرهایی بی نشان از عشق
دشت هایی خالی از حتی یک درخت
باغ هایی فقط در آرزوی یک گل
راه هایی بی راهنما و بی انتها
مردانی بی نام و نشان
... دیدن ادامه ››
زنانی خالی از آرزو
دهکده هایی خالی از سکنه
شهرهایی بی اسم و رسم از انسان
انسانی که خود تنهایی را ساخت
انسانی که باعث و بانی گناه شد
و به آن آلوده گشت...