یه درد دل ساده :
امروز با جلسه ائی که در گروه برگزار کردیم به این نتیجه رسیدیم تا 25 و آخرین اجرا در خدمت دوستان باشیم. هم شنو و مهران نگذاشتند و هم عذاب وجدان داشتم چرا که این کار من به نوعی پشت کردن به دوستانی بود که منو گروهمو قابل دونستند و حمایتومن کردند. خانم جدیدی ، آقای شکیبا ، آقای اژدری ، خانم مهتاب صفدری ، و دوستان دیگه .
2. هدف و چرائی کنسل موقت اجرا مسائل مالی نبود. بیشتر نگاه برخی مسئولین بود که کار منو یه نوع سرگرمی برای بچه ها میدونستند. من تمام تلاشمو به کار گرفتم تا این بچه ها صاحب نقش اجتماعی بشن و به چشم یک هنرمند اجتماعی بهشون نگاه شه بعد تمام رشته هام با گفتن اینکه (( اینا یه مشت بچه کم توان ذهنین هنرمند تئاتر نیستن و نباید متوقعشون کرد)) پنبه میشه.
3- دوستان عزیز شنو چندین ماهه پدر بیمارشو رها کرده و برای تئاتر به تهران اومده. منزل من محل اسکان این عزیزه. هر روز هزینه های زیادی رو متحمل میشم. اما بازهم به دنبال جبران و بهره مالی نیستم. شرایط گروه من با هر گروهی تفاوتی داره چشمگیر. خیلی دوست دارم بیشتر صحبت کنم و مسائل رو باز کنم اما میدونم اینا مشکلاته منه. به حساب آه و ناله نگذارید. فقط بدونید با گفتنش سبک تر میشم. دست تمام دوستانم رو به گرمی میفشارم و تا 25 تیر با قدرت به عشق 12 ستاره زندگیم و دوستان خوبم به اجرا ادامه خواهم داد . منو از دعاتون بی بهره نگذارید. یا حق.