در میان نمایشهای رئالیستی نسل جوان و دانشجو که همگی موقعیتهایی شبیه به هم و بعضن تکراری دارن، تجربه ی دیدن این نمایش را از دست ندیدن. حتمن نوشته ی آقای مهندس پور که در همین صفحه توسط آقای ایرجی به اشتراک گذاشته شده رو هم بخونین.
------------
هوشمندی نویسنده- کارگردان در اقتباس از چندین داستا کافکا نشانه ی مطالعه و زحمت او در نگارش متن است
-----------
استفاده ی حداقلی از دیالوگ، صحنه و نور فضایی متفاوت و قابل تامل ساخته بود...
----------
بازی نفش دکتر ( آقای محمدرضا علی اکبری) درست و هوشمندانه بود. کاش بقیه ی بازیگران نمایش نیز تجربه ی حضور صحنه ای او را داشتند. بازیهای سایر دوستان به خصوص دو تا خانم، واقعن جای کار بیشتری داشت.
در پایان ممنون از این گروه جوان و خوب که تن به جریان روز تئاتر ایران ندادند.