در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | معصومه کریمی درباره نمایش باغ دلگشا: باغ دلگشا پری صابری نگاهی برا احوالات ، حکایات ، شعرو شاعری سعدی س
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:14:58
باغ دلگشا
پری صابری
نگاهی برا احوالات ، حکایات ، شعرو شاعری
سعدی
سعدی در آشوب تاریخی خونریز، در شیراز، مرکز ایالت فارس در سال 580 هجری ، برابر با 11 دسامبر 1291 میلادی به دنیا آمد.
اتابکان در شیراز فرمان می راندند. جنگ بود و شقاوت و غارت وچپاول وتجاوز. جنگهای صلیبی ،مسلمان کشی،برادرکشی...
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار
سواران مغول، وحشیانه حمله ور می شدندوهر چه بود از نبات و جماد و حیوان ... دیدن ادامه ›› و آدمی؛ " تمدن" ایران را با خاک یکسان می کردند
برون رفتم از تنگ ترکان که دیدم جهان افتاده چون مو ی زنگی
مردم از هر سو می گریختند .سعدی پا به فرار می گذارد و در شبستان به عبادت
می نشیند.
خدایا به ذات خداوندیت به اوصاف بی مثل و مانندیت
خدایا به عزَت که خوارم مکن به ذلَ گنه شرمسارم مکن
زره پوشان مسیحی به خانه های مسلمانان می تازند و جوانان را به اسارت می برند.
زمین دیده از نیزه چون نیستان گرفته علمها چو آتش در آن
سعدی دردوران حوادث هولناک تاریخ ، همانند پیاده های عاج نشان شطرنج روزگار، با بی اعتنایی و شوخ طبعی، نا بسامانی ها را تحمل می کند تا خوشبخت زندگی کند.
من طربم طرب منم، هم شوخم و هم تلخم، هم رندم و هم شیرین، هم جاهل و هم عارف،
هم اینم و هم آنم
زمان خوشدلی دریاب بابو که دائم در صدف گوهر نباشد شاعر نوجوان ، مست شور و زندگی و شعر و موسیقی و عاشقی؛ خوش دلی ها می کند.
سعدی راه و رسم عشق بازی چنان داند که در بغداد تازی
عنفوان شبابش غالب می آید و هوی و هوس طالب!
واله و شیدا با انیسی به بوستان می رود.
مرا که سحر سخن در همه جهان رفته زسحرچشم تو بیچاره مانده ام، مسحور
بر خلاف رای مربیان سختگیر، قدمی چند برمی دارد و قصه های تلخ و شیرین فراوانی را پشت سر می گذارد.
سعدی سرسفره ی پدری مهربان و مؤمن و سختگیر ومادری بخشنده و مهربان بزرگ شد.
تحصیلات مقدماتی را در شیراز به پایان رساند .نوجوان بود که پدر و مادرش را از دست داد .
مرا باشد از درد طفلان خبر که در طفلی از سر برفتم پدر
پدر مرده را سایه بر سر فکن غبارش بیافشان و خاکش بکن
شیراز، شهر گل و بلبل و نعمت و سرمستی، ویران می شد و ورشکسته وگرفتارنا امنی، بلا تکلیفی ، ظلم ، چپاول ، هرج و مرج و تاراج....
سعدی: تنها ، دل شکسته ، یتیم ؛ترک وطن می کند و راه سفر پیش می گیرد.
تا به دکان و خانه در گروی هرگز ای خام آدمی نشوی
شاعر آینده ی ایران از 40 سالگی تا 70 سالگی ، دور از وطن بسر برد . کتاب عظیم جهان را مطالعه کرد.به راز آدمیان پی برد.به مثال زنبوران عسل گلهای گوناگون را می مکید و با شهد آن بوستان و گلستان را شیرین کرد و جاویدان !
در اقصای عالم بگشتم بسی تمتع ز هر گوشه ای یافتم
ز هر خرمنی خوشه ای یافتم
سعدی از کودکی ،تحت تاثیر پدر از، وسوسه ی حال و احوالات دینی رها نمی شد.
به طفلی درم رغبت روزه خواست ندانستمی چپ کدام است و راست

وقتی پدرم مرد ،باز شد در های بیداری! شوق مّکه بارها مرا به تشرّّف خانه ی خدا ،
مکّه ی معظمّه توفیق داد.ریاضت سفر مردان خدا را به جان خریدم و جهان اسلام را زیر پا گذاشتم .
سعدی راهی بغداد شد و درمدرسه ی پر افتخارنظامیّه که دراوج شکوفایی بودو طبق سنّت شافعی - تحت نفوذ حجت الاسلام "ابن جوزی"اداره می شد؛به دامه ی تحصیلاتش همّت گماشت.
فقه، تفسیر قرآن، شریعت را آموخت . ابن جوزی و دیگر طریقت شناسان راهنمایش شدند. اوبا تسلیم؛ به عبودیّت بی چون و چرا سر می نهد.
مرا شیخ اجل "ابولفرج ابن جوزی " رحمه الله علیه ، ترک سماع فرمودی و به خلوت و عزلت اشارت کردی.
راه می پیماید و به شاگردی شیخ اشراق شهاب الدیّن سهروردی مشرف می گردد. سهروردی با فکر باز و حالت مجذوبیّت و کراماتی که به او نسبت داده اند روح سعدی را دگرگون می کند و شعله ور.
مقامات مردان به مردی شنو نه از سعدی ازسهروردی شنو
به خلوت حجت الاسلام محمّد غزالی ، شمس تبریزی، و جلال الدیّن محمّد مولوی راه می یابد.عرفان اسلامی درهای عبور برمعنا را بر وی می گشاید.عنفوان شبابم غالب آمدی و هوی و هوس طالب ، ناچار به خلاف رای مربی قدمی چند برفتمی و از سماع حظّی برگرفتمی.
جهان پر سماع است و مستی و شور ولی چه بیند در آئینه کور
تاثیر سخن سعدی رفته رفته از مرز شیراز می گذرد .اعتبار و درخشندگی بی نظیری به شعر پارسی می بخشد.از مرگ عظیم الشان اندیشه ی ایرانی :خواجه نصیر الدین طوسی ، شمس تبریزی، جلال الدیّن رومی؛ دیری نمی گذرد که سعدی سالخورده ، با خاطری آسوده ، آرام به پایان عمر خود نزدیک می شود و در اوج اشتهار از دنیا می رود و در حومه ی شهر به خاک سپرده می شود.
رفته رفته مرقد او زیارتگاه مردم ایران می شود.پارسایان معروف درخواست می کنند افتخار دفن شدن در جوار آرامگاه سعدی را به ایشان ارزانی دارند. پس از یک قرن غزلسرای بزرگ "حافظ" که در سال 791 هجری برابر با 1389 میلادی وفات یافت در حوالی آرامگاه سعدی در باغی نزدیک سرچشمه ی نهر رکن آباد شیراز بخاک سپرده می شود.
باد صبح و خاک شیراز آتشی است هر که را در وی گرفت آرام نیست
ریح ریحان است یا بوی بهشت خاک شیراز است یا مشک ختن
دست از دامنم نمی دارد خاک شیراز و آب رکن آباد

پری صابری

برای اطلاعات بیشتر به فیسبوک پری صابری مراجعه کنید
نیلوفر ثانی و شکیبا این را خواندند
احمد قهرمانی، Niloufar، farzam gh، علی اصغری ادیب، amir.ha و پرن توفیقی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید