در من سربازی سالهاست جنگیده و حال هیچ ندارد؛
نه فرزندی، نه مادر، نه پدر، نه دوستی و نه حتی خانه یی...
اما هنوز ایستاده است لب تنها مرزی که باقی مانده است.
و ذره ذره جانش را می دهد برای وطنش.
وطنش تن توست؛ تنها چیزی که برای کهنه سرباز باقیمانده...
از: امید بلاغتی