در زندگی زخمهایی هست
زخم هایی از ناظم ِ مدرسه دوران ابتدایی ، تا پلیس راهنمایی
زخم هایی از دادوبیداد و فحش و عقده های حقارت ، تا تعدی و تجاوز و غارت
"زخم هایی که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و میتراشد" زخم هایی که هیچوقت التیام نمی یابند و شاید تنها داروی ِ آن......
پایان داستان ِ بالستیک زخم شروع داستان ِ هزاران انسان ِ زخم خورده ایست که برای التیام دردها و زخم هایشان خود زخم می زنند.
خسته نباشید میگم به تک تک اعضای گروه بابت این اجرای خوب و پرانرژی