روزگاری، مرد موقرمزی بود بیچشم و بیگوش. مو هم نداشت، فقط موقرمز بود چون بقیه میگفتند .
نمیتوانست حرف بزند، چون دهان نداشت. بینی هم نداشت.
حتا دست یا پا هم نداشت. نه شکم داشت، نه پشت داشت، نه ستون فقرات داشت، و نه هیچ جور روده. اصلا هیچی نداشت. پس سخت است که بفهمیم واقعا در مورد کی داریم صحبت میکنیم.
پس شاید بهتر است دیگر در موردش حرفی زده نشود.
امروز چیزی ننوشتم - دانیل خارمس