حرف اصلی «مصیبتهای خاموش» نخبهکشی است/ مهاجرت تصمیم ساده ای نیست درست مثل خودکشی!
به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، ظفر سهرابینیا نویسنده و کارگردان تئاتر نمایش «مصیبتهای خاموش» را تا ۱ مهر ماه سال جاری در تماشاخانه هیلاج روی صحنه دارد؛ نمایشی که به مضمون مهاجرت میپردازد. از این رو گفتگویی با او درباره هدفش از اجرا بردن این اثر ترتیب دادیم.
ظفر سهرابینیا در گفتگو با خبرنگار صبا هدفش از اجرا بردن نمایش «مصیبتهای خاموش» را اینگونه عنوان کرد: من «مصیبتهای خاموش» را سه سال پیش نوشتم و البته حرف اصلی اثر در لایههای پنهان این نمایشنامه خیلی جامعتر از ورزش یا ورزش بانوان است و حرفم را به کمک یک ایده و اتفاق ورزشی ارائه کرده ام. حرف اصلی «مصیبتهای خاموش» نخبهکشی و آسیبهای جدی آن است که در سالهای اخیر در ورزش حرفهای کشور بسیار دیده میشود؛ اتفاقی که حتی مشابه آن همین هفته گذشته در مسابقات جهانی کشتی افتاد.
او جرقه اولیه نگارش و ساخت «مصیبت های خاموش» را اینگونه تشریح کرد: من زاده دیار زاگرس هستم و با تمام وجود خاک، اصالت و وطنم را دوست دارم.
... دیدن ادامه ››
فرار مغزها، مهاجرت و نخبهکشی همیشه من را آزار داده است چون که خودم هم آنها را لمس کردهام. مدتی در یک آژانس مسافرتی کار میکردم و با طیف وسیعی از مردم در کسوت های مختلف آشنا میشدم و یادم هست پرتکرارترین سوالی که میشنیدم این بود «چطور میشود ویزا گرفت، از کشور خارج شد و دیگر هرگز برنگشت؟». مهاجرت تصمیم سادهای نیست و درست مثل خودکشی میماند. این درد من را آزار میداد و باید بیانش میکردم. ورود من به هنر برای گفتن و نشان دادن همین دردها بوده است. خیلی از این افراد را میشد نگه داشت اگر درک می شدند و حرفهایشان شنیده میشد. ایده «مصیبتهای خاموش» از اینجا آمد که نیاز به یک تلنگر وجود داشت چون اگر دیر بجنبیم زندگی از ایران خواهد رفت.
این نویسنده درباره بهره بردن از ظرفیتهای تئاتر مستند در نگارش و اجرای اثر گفت: تئاتر مثل سینما نیست که بتوان آن را متوقف کرد و بعد برگشت ادامهاش را دید یا به عنوان یک منبع علمی و تحقیقاتی به آن نگاه کرد. تئاتر یک خلقت زنده است و همین مساله باعث می شود که کمتر کارگردانی سراغ این نوع تئاتر برود، چون اگر بخواهیم کاملا وفادار و مستند در تئاتر عمل کنیم جذابیت درام به خطر میافتد و تماشاگر را خسته و فراری می کند. به همین دلیل نویسنده ای که سراغ یک رخداد واقعی میرود سعی میکند تا با حفظ امانت، تخیل و جذابیت را به آن اضافه کند بنابراین به شخصه نمیتوانم بگویم آنچه در تئاتر فعلی ایران ارائه میشود تئاتر مستند است. درباره «مصیبتهای خاموش» داستان و شخصیتها کاملا زاییده ذهن خودم هست با اینکه ممکن است مشابهتهایی با نمونههای واقعی آن در تاریخ ورزش ایران وجود داشته باشد اما بعید میدانم هیچکدام به اتفاقی که در نقطه اوج داستان من رخ میدهد شباهت داشته باشند. در واقع من از اتفاقات واقعی و مشکلات ورزش بانوان که باعث سرخوردگی و درخواستهای پناهندگی و مهاجرت آنها می شود وام گرفتهام تا حرف مهم و تاثیرگذاری را انتقال دهم.
مشکلات تئاتر طوماری بلند بالاست
این کارگردان در توصیف مشکلاتی که برای اجرا بردن اثر با آنها دست و پنجه نرم کرده است، بیان کرد: مشکلات تئاتر طوماری بلند بالاست. «مصیبتهای خاموش» با سه گروه مختلف تمرین شد و دو بار هم آماده اجرا بود که به دلیل همزمانی با اتفاقاتی مثل حاشیههای المپیک ۲۰۲۲ و بالارفتن حساسیتها به اجرا نرسید. در سال ۱۴۰۱ دوباره شروع کردیم و از آنجایی که با کمال تاسف تئاتر از آدمهای اشتباهی با اهداف غلط پر شدهاست، چندین بار مجبور به تعویض بازیگر شدم. سه ماه هم در رفت و آمد به اداره کل هنرهای نمایشی بودیم تا نمایشنامه تایید شود و البته نمایشنامه را عملا شخم زدند تا جایی که اسم شخصیتها هم عوض شد. چهار بار تاریخ اجرا به تعویق افتاد و دچار ضرر و زیان زیادی شدم. در نهایت بعد از سه بار بازنویسی با نمایشنامه جدید به اجرا رسیدیم ولی خوشبختانه چارچوب کلی و حرف اصلی داستان حفظ شده است و آنچه روی صحنه میرود چندان دور از طرح اولیه نیست.
ایراد گرفتن از تماشاخانه خصوصی پاک کردن صورت مساله است
وی درباره ارزیابیاش از وضعیت تماشاخانه های خصوصی گفت: به نظرم ایراد گرفتن از تماشاخانه خصوصی پاک کردن صورت مساله است. اگر تماشاخانههای خصوصی نبودند بسیاری از تحصیلکردهها و فعالان تئاتری سرگردان بودند. مشکل اصلی این است که سالنهای دولتی خودشان کاسب شدهاند و به هر کسی فرصت نمیدهند مگر اینکه سفارشت را کرده باشند. صد البته تماشاخانههای خصوصی هم خالی از ایراد نیستند و هزینههای گزاف و امکانات ضعیفی به گروههای تئاتری تحمیل میکنند که فروش پایین گیشه به هیچ عنوان جوابگوی آن نیست. اگر یک فعال تئاتری خطر اجرا در این تماشاخانهها را میپذیرد باید به شدت حسابشده و اصولی عمل کند تا حداقل بازخورد خوبی از اثر بگیرد. در کل همانطور که همیشه گفتهام تئاتریجماعت مجنون است وگرنه اگر این عشق پرشور به هنر نبود هیچ آدم عاقلی این همه وقت و انرژی برای تئاتر امروز ایران خرج نمیکرد.
او از بازخورد واقعی نداشتن تبلیغات تئاتر در فضای مجازی پرده برداشت و گفت: تبلیغات مقوله بسیار پیچیده ای است و علم و تجربه بالایی میطلبد ولی آنچه که این روزها بخصوص در تبلیغات مجازی میبینیم بعضا و برخی حقهبازی و تحمیل هزینههای گزاف در قبال بازدهی تقریبا هیچ هست که از سمت مدعیان و شیادان اینفلوئنسری که خود را متخصصان روابطعمومی جا میزنند به گروههای تئاتری قالب میشود. تبلیغات در تئاتر تقریبا بیمعنی شده است مگر اینکه شما بازیگر چهره داشته باشید یا خودنمایی کنید و جنگ زرگری راه بیندازید وگرنه واقعیت این است که فضای مجازی بازخورد واقعی ندارد و سالن باید با تلاشهای بی وقفه گروههای نمایشی بدون هیچ حمایتی پر شود. حقیقت تلخی استکه فضای مجازی به ویژه اینستاگرام این روزها فقط رفع تکلیف شده و فراری رو به جلو از فعالیت میدانی و تاثیرگذار تبلیغاتی است؛ فضای مجازیای که به هر حال ویترین اثر یک هنرمند در آنجا به نمایش گذاشته میشود و نمی توان از آن استفاده نکرد.
وی راجع به آیندهای که برای تئاتر متصور است، تصریح کرد: آینده تئاتر دو حالت بیشتر ندارد: اول اینکه در حالت بدبینانه به زودی نابود میشود و فقط چند عکس یادگاری و چند خط مستند در کتابهای تاریخی از آن به جا میماند و در حالت دوم که خوشبینانه است، این حجم عظیم از افراد اشتباهی، از بودن در این محیط خسته و از آن خارج میشوند تا تعداد آثار بی کیفیت کاهش پیدا کند و تئاتر به روزهای اوجش برگردد.
ظفر سهرابینیا در سخنان پایانی درباره برنامههای آتیاش گفت: در آینده قصد دارم از شکل کلاسیک تئاتر فاصله بگیرم و به کارهای مدرنتر بپردازم و در سبکهای مختلف تئاتری کسب تجربه کنم. در حال حاضر برای ساخت یک مونودرام، یک تئاتر اپیک و یک تئاتر ابزورد برنامهریزیهایی انجام دادهام که دو تا از آنها از نوشتههای خودم و یکی هم از نوشتههای محسن عظیمی است.
«مصیبتهای خاموش» به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی ظفر سهرابینیا و با بازی سبا نوروزی مکاری، بهروز گنجه، شیوا کوشکانی، ستایش پرستار، پوریا رسولی، تا ۱ مهر ماه هر شب ساعت ۲۰:۳۰ در تماشاخانه هیلاج روی صحنه میرود.
فرزاد جمشیددانایی
لینک خبر:
http://sabakhabar.ir/?p=320845