امیر :میدونی داری چیکار می کنی ؟
شهرزاد : تقریبا
امیر : یعنی چی ؟
شهرزاد : نمی دونم آدم بعضی وقتا یه جاهایی گیر می کنه ، دیگه فقط باید بره جلو ، به هیچی فکر نمی کنی ، سرتو می ندازی پایین ، می ری تو دیوار
تکمیل ـه دسته بندی: دیالوگ های ماندگار + قیافه های ماندگار
- امیر ولی تو رو گوشیتو سوراخ کردنا اینقدر زنگ میزننا! فامیل نداری؟!
امیر(اشکان خطیبی) با قیافه ای ماندگار: نه من همون سالی که اومدم تهران واسه ی نمایش، کلن از زندگیشون بیرونم دیگه، تئاتر خوششون نمیاد.
تقدیم به(عادت کردم!) : کارگردانی که شاهکارش را به پدر و مادرش تقدیم می کند!
تو جزیره ما وقت سفر، سه نفر میان برات چمدون می بندن.
یکی میاد وسایل ضروریتو میزاره تو چمدون که چیز مهمی جا نزاری.
یکی هم میاد همه چیزای غیر ضروریتو برات می بنده که وقتی بهشون احتیاج پیدا میکنی خوشحال می شی.
یکیام میاد "سنگ" میزاره تو چمدونات، که بارت سنگین شه، نتونی بری، یا دوباره مجبور شی برگردی.