روایتی از ایستادگی سردار هخامنشی در برابر لشکر اسکندر مقدونی
محمدرضا مقدم
مقدمه
تاریخ کشور ایران گرچه با جنگ عجین شده است ولی جانفشانی بسیاری از دلباختگان به این سرزمین کهن سبب شده تاریخ کشور ما مملو از سلحشوریها و رشادتهای سرداران و جنگآورانی باشد که نام بسیاری از آنها در ازنای پرپیچوخم تاریخ پنهان ماند. آریوبرزن نمونه اعلای یکی از همین نامآوران است. سردار و نجیبزاده هخامنشی گرچه تا آخرین قطره خونش در مقابل سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد ولی هنوز نام او را جز در منابع تاریخی جای دیگری نمیتوان جست.
حامد مکملی نویسنده و کارگردان تئاتر باردیگر نمایش فاخری را به روی صحنه برده و این بار نیز مانند همیشه توجه به فرهنگ و هویت ایران را بن مایه کار خود قرار داده است. از او دعوت کردم تا از نمایش «آریوبرزن» برای شما مخاطبان بگوید؛ با این که مشغول تمرین بودند ولی مثل همیشه به گرمی پذیرفت و اینک ماحصل آن از خاطر شما فرهیختگان میگذرد.
«آریوبرزن» چند روزی است که مهمان تماشاخانه علامه رفیعی شده و این مهمانی تا پنجم خرداد ماه ادامه دارد.
در ابتدا برایمان بگویید آیا علاقه شما به تاریخ، سبب شد به سراغ نوشتن و کارگردانی نمایش «آریوبرزن» بروید؟
البته علاقه به خود ایران است که باعث میشود داستانهای مختلف در ذهن من شکل بگیرد. هیچ سرزمینی جدا از تاریخ، تمدن و فرهنگ خودش نیست. مهمترین قسمتهایی که فرهنگ یک سرزمین و حتی خود سرزمین را میسازد تاریخ و تمدن همان سرزمین است. پس یکی از دلایلی که باعث شد سراغ آریوبرزن بروم، خود سرزمین ایران است که دوستش دارم و همچنین شخصیت آریوبرزن.
به نظر میرسد توجه به هویت ایران یکی از دغدغههای شما در آثارتان است؛ این طور نیست؟
قبل از این که پای تاریخ در میان باشد، موضوع خود ایران برای من مهم است. ایران به عنوان یک مادر سرزمین، از چیزهایی تشکیل شده که یکی از مهمترین بخشهای آن تاریخ، فرهنگ و تمدن است. بله تقریبا در تمام نمایشنامههایی که نوشتم یا کار کردم به طور مستقیم یا غیر مستقیم به ایران، هویت، فرهنگ و تمدن ایران پرداخته شده است که البته این دغدغه در نمایش «آریوبرزن» خیلی برجستهتر است و به عنوان یک رویداد تمدنی و تاریخی خودش را نشان داده است.
شخصیتها و سوژههای زیادی در دل تاریخ ایران نهفته است؛ چرا آریوبرزن را انتخاب کردید؟
آریوبرزن علاوه بر این که یک سردار بزرگ نظامی است و این موضوع را همین مقدار اندکی که از تاریخ باقی مانده است، گواهی میدهد. یک سردار بزرگ در حوزه کاری خودش بود که یک اتفاق بزرگ را رقم زد و متاسفانه به باد فراموشی سپرده شده و یا حداقل در دل تاریخ باقی مانده و آن طور که باید به آن توجه نشده است.
البته دلیل دیگرش این است که آریوبرزن شخصیت متفاوتی دارد که از چند وجه میتوان آن را مورد بررسی قرار داد. او یک سردار قدرتمند و بزرگ است؛ یک اتفاق تاریخی درخشان را رقم زده؛ یک لشکر پر از آرزو، هوس و نیاز را به عقب رانده که آمده بود تا بزرگترین سرزمین آن زمان را تصرف کند. در واقع برای اولین بار سپاه بزرگ اسکندر مقدونی ناچار به عقبنشینی میشود و آریوبرزن برای نخستین بار طعم تلخ شکست را به اسکندر میچشاند. علاوه بر همه اینها، همانطور که گفتم آریوبرزن یک شخصیت متفاوت است؛ چون تا آخرین لحظه و تا آخرین قطره خونش ایستادگی میکند. او میتوانست انتخاب دیگری داشته باشد ولی ایستادگی کرد؛ حتی میتوانست پادشاه ایران شود ولی پیشنهاد اسکندر را نمیپذیرد و ایستادن و کشته شدن برای آزادی ایران را انتخاب میکند.
خیلی از سردارها قبل از او تسلیم شدند و به سمت اسکندر رفتند و حتی خود پادشاه دیگر درمیان نیست و گریخته است؛ اما آریوبرزن میایستد؛ پای تمام چیزهایی که به آنها باور دارد میایستد؛ پای سرزمینش و پای پارس. با تمام یارانش تا آخرین نفس به پیکار علیه دشمن ادامه میدهد. روایت سلحشوری آریوبرزن نه تنها یک روایت تاریخی درخشان است و باید روی آن تاکید و تکرار شود، یک رویداد بزرگ انسانی هم به شمار میآید. به دلیل تمام مواردی که شرح دادم به نظرم این ارزش را داشت که حتما به آریوبرزن پرداخته شود و تاسف بار است که یک چنین شخصیتی با این عظمت و برجستگی آنقدر در تاریخ ما کمرنگ است و مغفول مانده.
«آریوبرزن» بیشتر برای چه مخاطبی ساخته شده است؟
مخاطب آریوبرزن، همه مردم ایران هستند. از کودکانی که وارد سن ۹ یا ۱۰ سالگی شدهاند و میتوانند به قهرمانهای کشورشان افتخار کنند تا پیرمرد و پیرزنهایی که در مورد تاریح کشورمان و به ویژه این واقعه چیزهایی شنیدهاند و یا اصلا نشنیدهاند و حالا با دیدنش میتوانند لذت ببرند و به آن افتخار کنند. به هموطنی که در قرون پیش و درست در اواخر دوران هخامنشیان در برابر یک لشکر متجاوز میایستد و مقاومت میکند ولی نامش در پس غبار تاریخ به بوته فراموشی سپرده میشود.
«آریوبرزن» آمده تا حرف جدیدی را بیان کند؟
قهرمان این داستان آریوبرزن است و همانطور که اشاره کردم آریوبرزن علاوه بر این که قرار است یک روایت تاریخی ـ نظامی را رقم بزند، قرار است به عنوان یک سردار، بیانگر یک روایت اخلاقی باشد. در واقع نمایش «آریوبرزن» یک رویداد تاریخی است که درسهای خودش را دارد ولی اصولا هر اثر هنری باید حرفی برای گفتن داشته باشد و اگر سوالی برای پرسیدن و همچنین پاسخی برای پرسشهای مخاطب نداشته باشد، اصلا ساخته شدنش چه لزومی دارد!
موسیقی در تمام آثار شما نقش مهمی دارد؛ در این مورد برای مخاطب توضیح دهید.
همیشه سعی میکنم موسیقی در کارهایی که میسازم جایگاه خاص خودش را داشته باشد. تقریبا در تمام نمایشهایم سعی میکنم موسیقی مختص به همان نمایش ساخته شود؛ موسیقی که با زبان همان نمایش و نزدیک به همان چیزی که در ذهن من است روی صحنه شنیده شود. همیشه به دنبال این هستم که موسیقی متناسب با فضای متن و نمایش باشد.
در نمایش «آریوبرزن» با توجه به این که یک کار فرم است و طراحی حرکت دارد، قاعدتا به موسیقی متفاوتی نیاز داشتیم چون مخاطب قرار است یک نمایش حماسی ـ تاریخی را تماشا کند. نیاز به موسیقی بود که برای ما و مخاطب، موضوع و یا حالت خاصی را تداعی نکند و بستری برای ما نچیند تا از فضای نمایش خارج شویم بلکه باید برای ما پنجرهای به سوی دنیای آریوبرزن باز کند.
در این نمایش خوشبختانه دوست خوبم و آهنگساز درجه یک شهرمان آقای فرامرز نصیری مثل کارهای قبلی در کنار من بود و توانستیم با یک موسیقی درخشان و با یک سازبندی متفاوت و کاملا خلاقانه به موسیقی برسیم که موسیقی آریوبرزن است و میتواند کار را به همراه فرم برای مخاطب روایت کند.
با توجه به این که در نمایش از زبان تاریخی استفاده کردید آیا این موضوع ارتباط مخاطب با نمایش را سخت نمیکند؟
زبان نمایش آرکائیک (کهن) است و من بر انجام این موضوع اصرار داشتم. آریوبرزن باید به زبانی صحبت کند که باورپذیرتر باشد. شاید به دلیل نوع واژهها، جملهها و نوع ترکیبی که دارد باعث شود در ابتدای کار ارتباط مخاطب با نمایش کمی سخت شود ولی این نوع از جملهبندی با شخصیتهای نمایش سنخیت و تناسب بیشتری دارد.
البته ارتباط مخاطب در سایر بخشهای نمایش به خوبی شکل میگیرد. یعنی در نوع روایت، فرمهایی که برای نمایش تعریف شده، طراحی حرکت، موسیقی و نور باعث میشود که مخاطب خیلی راحت بتواند قصه را دریافت کند و با نمایش همراه شود.
وفاداری به زبان تاریخی، کار شما و بازیگران را سخت نکرد؟
اصولا اینگونه نمایشها اجرای سختتری دارند و کمتر کارگردانی سراغ اجرای آنها میرود. چون نمایشنامه را خودم نوشته بودم و به دلایلی که گفتم علاقه زیادی برای اجرای آن داشتم. این نوع از نمایشها به دلیل زبان سخت، فرم مشکلی برای اجرا دارند به همین دلیل تمرینات خیلی سختی داشتیم. نوع خاص روایت و فرمها، حرکتهایی که باید طراحی میشد برای شکل گرفتن کلیت نمایش، باعث شد تمرینهای سختی را از لحاظ بدن و بیان پشت سر بگذاریم. موسیقی که اضافه شد باز هم تمرینات جدا و زیادی داشتیم.
سختترین بخش کار، کدام قسمت بود؟
در کل شرایط سختی را سپری کردیم تا کار برای اجرا آماده شود و متاسفانه همه این سختیها همیشه برای تولید یک نمایش وجود دارد. نبود هیچ گونه حامی و پشتیبانی از اثر هنری، نبود فضای مناسب برای تمرین که متاسفانه با توجه به تعداد بالای اعضای گروه همواره برای تمرین دچار مشکل بودیم؛ همه و همه جزو سختیهایی بودند که با آن مواجه بودیم.
این سختیها تا آخرین لحظه تمرینها ادامه داشت و همچنان آن اتفاقی که باید برای یک نمایشی که قرار است بخشی از تاریخ درخشان یک سرزمین را بیان کند تا مخاطبان بیشتری با آن مواجه شود، نمیافتد. این چالشها از روزی که شما شروع به نوشتن متن میکنی و تا روزی که برای اجرا روی صحنه میروی ادامه دارد. خیلی از کارهایی که میخواهی انجام بدهی ولی متاسفانه به دلیل همه محدودیتها، کمبودها و کاستیها و همه مسائلی که در کل کشور هست و در قزوین با حجم بیشتری وجود دارد در نهایت سبب میشود تا نتوانی آنها را انجام دهی، بخش بسیار سختی از کار ماست.
مثل همیشه نبودن فضای تمرین با توجه به این که «آریوبرزن» جزو کارهای پر بازیگر است، نداشتن حامی مالی برای تولید اثر، نوشتن متن، رسیدن به یک طراحی کارگردانی برای مخاطب امروز یعنی اجرای یک نمایش کهن برای مخاطب امروز که بتواند با آن ارتباط برقرار کند بخش دیگری از چالشهایی بود که با آن مواجه بودیم. اما سختترین موضوع برای خود من، ساختن آریوبرزن برای تماشگر امروزی بود. امیدوارم که توانسته باشم از پس آن برآمده باشم. تماشاگرها ببینند و با شنیدن نظرات آنها بتوانیم به این موضوع پی ببریم که تا چه میزان در رسیدن به اهدافمان موفق شدهایم.
نمایش «آریوبرزن» با ترکیبی از بازیگران جوان اجرا میشود؛ از کار کردن با جوانها بگویید.
تقریبا همه بازیگران «آریوبرزن» اولین بار است که روی صحنه میروند. این دوستان همه از هنرجوهای من هستند و با هم کار کردیم، قدم به قدم جلو آمدیم. انرژی زیادی گذاشتند و همت کردند. خیلی جاها از نظر فیزیکی دچار تنش و خستگی شدند ولی در کنار همدیگر حرکت کردیم.
ضمن تشکر از همراهی شما، در خاتمه از تجربه اجرای «آریوبرزن» در جشنواره فجر بگویید.
خوشبختانه در دو اجرایی که داشتیم بازخورد خیلی خوبی از تماشاگران گرفتیم. موفقیتی که در جشنواره فجر حاصل شد و قطعا میتوانست بیشتر از این نیز باشد، نشانگر این است که شاید ما مسیرمان را درست طی کردیم. ولی همچنان مشتاقانه منتظرم تا تماشاگران بیایند و آریوبرزن را تماشا کنند و برای روایت زندگی یک سردار بزرگ ایرانی در کنار من باشند.
امیدوارم در آینده بتوانیم بیشتر از امروز به اتفاقات بزرگ ادبی و تاریخی کشورمان که تا امروز مغفول ماندهاند بپردازیم و آنها را بیشتر از قبل مورد توجه قرار دهیم.
منبع: روزنامه ولایت