به گزارش اعتماد؛ نمایش «بند ناف» اثر مصطفی پوریوسف، نویسنده، بازیگر و کارگردان ایرانی، اجرای خود را در شهر استانبول آغاز کرده است. این نمایش داستان خانوادهای در یک منطقه نامشخص است که برای فرار از شرایط اطراف، خودشان را در خانه حبس کردهاند. افسر ارتشی در این شرایط به خانه آنها وارد شده و با آنها زندگی میکند؛ حالا پس از سالها آذوقه این خانواده رو به اتمام است و در دوراهی ماندن در خانه یا بیرون رفتن ماندهاند. قصهای پرتنش، عشق و جدالهای درونی که به دغدغههای اجتماعی و شخصی در زندگی مدرن میپردازد، این نمایش با بهرهگیری از روایتهای عمیق انسانی، شخصیتپردازی به جای کاراکترها و طراحی صحنه مینیمال، داستانی تاثیرگذار از تقابل هویت، روابط انسانی و گرههای عاطفی را روایت میکند.
از تقابل بین اعضای این خانواده، اما اتفاقی بزرگ شبیه یک انقلاب به دست خواهد آمد، یک فرهنگ یکپارچه مدرن که از اسطورههای پروست ریشه گرفته است و تمدنی که این انقلاب را نپذیرد رو به ویرانی است. نمایش «بند ناف» در میان سایه و نور و کاراکترهایش یک بیانیه مهم اجتماعی را در قالب هنر ارایه میدهد: «مانند کشتههایی که در قبر خوابیدهاند، فراموش میشوید، اگر توان ایستادن ندارید و زانو بزنید، اگر توان تغییر دادن ندارید و بپذیرید. راه درست مبارزه بیشک سکوت نیست، چراکه به غرور شما یورش خواهند برد و شما بیغرور انگار جسمی بیجان و بیهویت خواهید شد.» «بند ناف» در تلاش است تا یادآوری کند که جهان پهناور به اندازه یک خانه میتواند کوچک شود و فساد قدرتمندان چگونه گریبان طبقه متوسط را خواهد گرفت و اگر سکوت کنیم بیش از همیشه در منجلاب بدبختی فرو خواهیم رفت. جهان آبستن همین «بند ناف» است، بندی که حیاتتان به آن وابسته است، اما اتصالش به شریانهای قدرت و تنیده شدن با سیاست بیشک منجر به گره خوردن و خفگی میشود.
«بند ناف» والس تماشاگر با آینه خودش است، به دور از شعارزدگی به ناواقعیتی پناه میبرد که تصویری از واقعیت محض جامعه بشری است. کنشگری در این اثر از رابطه اعضای یک خانواده فراتر نمیرود، اما قدرت تخیل مخاطب را با کارگردانی، طراحی نور و صحنه، گریم و موسیقی برای فرای آنچه روی صحنه به تصویر میکشد، آماده میکند. این اثر پس از دو ساعت نفسگیر تمام نمیشود، ذهن مخاطب قرار نیست آرام بماند، زایش در این اثر مقدس است و به تماشاگر نهیب میزند که با تولد نسلی تازه بازتعریفی از معنی مقاومت و جنگیدن شکل خواهد گرفت. شخصیتهای این اثر نه تنها یک خانواده را نمایندگی میکنند که بازتابی از جامعهای پرالتهاب و آشفتهاند. دیالوگها و تعاملات آنها بیننده را با پرسشهایی درباره معنای آزادی، مقاومت و پایداری مواجه کرده و نویسنده استادانه شرایط بحرانی را به ابزاری برای مکاشفه در لایههای روانشناختی انسان تبدیل میکند، جایی که ترس، امید و سرکشی توأمان در برابر چشمان تماشاگر آشکار میشود.
«بند ناف» بیشک یک اثر اجتماعی است که روایتگری و تصویرسازی به واسطه کنش و واکنشهای عملکردی کاراکترهای دنیای نمایش آن را دراماتیک میکند، نویسنده قصد دارد با فروپاشی خانواده و اضمحلال شخصیتی مخاطب را درگیر کند. باورپذیری کشمکشهای درونی و بیرونی کاراکترها در مینیمالترین حالت ممکن به نمایش کشیده میشود و نقصانی در دراماتیزه شدن متن نمیبینیم. پرشهای زمانی بازنمود صحیحی از تنش درونی این خانواده است؛ این درام اجتماعی اصالتی تراژدیک به خود میگیرد و درگیر رخوت ملودرام نمیشود؛ اثری ساختار یافته با میزانسنهای هندسی در صحنه، رفتار شیداگونه افسر فارغ از هر جغرافیایی، مخاطب را به یاد تمامی قدرتمندان و دیکتاتورهای جهان میاندازد.
اینجا خبری از مونولوگهای مطول و جملات پرطمطراق نیست، زندگی در خانه این خانواده در جریان است همانطور که مخاطب زیست میکند، اما تکرار خالی شدن آذوقه، از دست رفتن افسار خانواده و حضور خدمتکاری که خانه را فارغ از مالک بودن آن پیش میبرد، رنج بشر در جهان امروز را یادآور میشود. از سوی دیگر مساله زبان به واسطه همبستگیاش با قدرت در این اثر اهمیت ویژهای مییابد. خشونت کلامی و فیزیکی در بزنگاههایی به شکل عریان به تصویر کشیده میشود بیآنکه خونی از دماغ هیچ کدام از کاراکترها بیاید. حضور کمیسر به بهانهای واهی در این خانه، صرفا یک حضور فیزیکی نیست و خانه را به مثابه میدان نبرد میکند، خانهای که محمل ایمنی برای خانواده است حالا به عرصه اغتشاش، خیانت و فاجعه بدل میشود، «آیا این آشفتگی پایان میپذیرد؟» سوالی است که مخاطب با خود به بیرون از سالن نمایش خواهد برد.
از بین بازیگران هیچ کس مسوولیت کشش نمایش را به تنهایی به دوش نمیکشد، هماهنگی در حرکت و فرم، یکدستی طراحی میزانس، کارگردانی را بیشتر مشهود میکند، ریتم اثر با سادگی در فرم در پسزمینه عمیق تراژدیک حفظ میشود، طراحی دکور و صحنه ساده اما کاربردی است، اتاق نشیمنی که پیش چشمان تماشاگر به اتاق خواب و حتی مکان محاکمه تبدیل میشود، ذات طراحی صحنه نمایشی را حفظ کرده است.
نمایش «بند ناف» با بازی ساغر خمسه، اسما جمشیدی، امیر جنانی، پارلا اردبیلی و مصطفی پوریوسف در شهر استانبول به زبان ترکی به روی صحنه میرود و توانسته توجه تماشاگران بینالمللی را به خود جلب کند و تاکنون میزبان هنرمندان ایرانی و ترک بوده است. نمایش «بندناف» به نویسندگی و کارگردانی مصطفی پوریوسف در استانبول به روی صحنه میرود؛ این اثر به زبان ترکی استانبولی اجرا میشود و سارا حدادی مجری طرح آن است.