طبقه فرودست به دلیل چالشهای دراماتیک شخصیتی و معیشتیشان همواره در ادبیات دراماتیک مورد توجه نویسندگان مختلف این رشته بودهاند.
بسیاری از آثار ممتاز درام را در جهان میتوان سراغ گرفت که به این مهم پرداختهاند. البته تعریف طبقه فرودست در جوامع مختلف متفاوت بوده است. در یک کشور سرخپوستان فرودست بودهاند، در یک کشور سیاه پوستان و در جامعهای دیگر فقرا. اما آنچه وجه مشخصه همه آنها به شمار میآید، آسیبپذیری این شکل شخصیتهاست که دستمایه خوبی برای نویسندگان بوده است.
حسین کیانی هم در نمایش"اهل قبور" سراغ این دسته افراد رفته است. آدمهایی که چالشهای بیرونی آنها بیشتر از چالشهای درونیشان به نظر میرسد و همین نکته است که طبقه فرودست را از طبقه متوسط جدا میکند.
نمایش"اهل قبور" داستان آدمهایی است که در یک جامعه جا کن شدهاند. آنها بنابر نمایشنامه کیانی آدمهایی هستند که حتی جایی مشخص برای زندگی ندارند. در بیغولهای در صحرا سکنی گزیدهاند که نمیتوان حتی به آنها عنوان کوچ نشین را داد. همین نشانه ارجاع به بی جایی و بی مکانی اجتماعی آنها دارد. این بی ثباتی و پادر هوا بودن به جایگاه اجتماعی آنها نیز تسری مییابد. این آدمها همان گونه که در جامعه مکانی برای زندگی ندارند در شکل تعاریف اجتماعی مبتنی بر تعریف جامعهشناسان نیز نمیتوانند نقشی عمده برعهده بگیرند. روابط آنها در برخورد با یکدیگر تعریف میشود. طوطی وظیفه دارد غذا درست کند و همدم مادربزرگ باشد. مادربزرگی که خود نیز تعریف مشخصی در جامعه کوچک این بادیه نشینان پیدا نمیکند. آدمهای دیگر نیز چنین هستند، از اینجاست که پس از ورود لطیف به میانه آنان همگی حتی جوانان قلدر خانواده نیز توانایی رویارویی با او را ندارند.
کیانی در صحنهپردازی هم کوشیده این تنگنا را تصویر کند. آدمهای این نمایش در یک حصار بسته زندگی میکنند. آنها در محلی هستند که در انتهای صحنه با مقداری فنز حصر شده است. آن جایی را هم که ما نمیبینیم بیابان است و قبرستان. یعنی آنجا هم جز شوربختی چیزی در انتظار شخصیتهای نمایش نیست.
در مرحله بعد از فضاپردازی، کیانی برگ جدیدی را رو میکند. ما در این نمایش با آدمهای سادهای رو به رو هستیم. آدمهایی که از فرط سادگی به بلاهت میزنند. نکته این جاست که این آدمها نمیتوانند سادهترین مطالبات مالی خود را نیز پیگیری کنند و از همین رو به خیالپردازی رو میآورند. خیالپردازی آنها مرزی نمیشناسد و همین باعث میشود از تعارض میان واقعیتهایی که مخاطب از برخوردهای اجتماعی در ذهن دارد و رفتار این شخصیتها به خنده بیفتد. اما با یک نگاه از بیرون بیتقصیر بودن و مظلومیت این شخصیتها بیشتر خود را می نمایاند و از همین رو طنزی که در کار جلوهگر میشود طنزی تلخ است.
از سوی دیگر بنابر قوانین تراژدی، نوعی تقدیرگرایی نیز در کلیت کار حضور دارد که محل بسته زندگی آدمهای کار که پیشتر نیز به آن اشاره شد میتواند از سویی دیگر نشانهای نیز بر این امر باشد. آنها در پایان به مرگ میرسند که تقدیر محتوم است، اما روندی را که این آدمها طی میکنند نوعی از خود بر خود است. گویا آنها خود آگاهانه به مرگ میروند.
آدمهای نمایش کیانی در عقل معاش و به دست آوردن مادیات(در سطوح بسیار اولیه) شبیه به هم هستند و اگرچه از نظر شخصیتی تفاوتهای اندکی دارند اما در نهایت میتوان نشانههای مشخصی را از طبقه فرودست جامعه در آنها جستوجو کرد.
کیانی در برشهای افقی نمایش خود سعی میکند در خط سیر پیرنگ نمایشنامهاش محدود نماند. او در زمانهایی مشخص، آدمها را دو به دو کنار هم قرار میدهد تا بتوانند مکنونات خود را برای تماشاگر بیان کنند. همین مسئله کمک بارزی به نمایشنامهنویس کرده تا شخصیتها و پیرنگ بر هم تاثیری متقابل داشته باشند.
دغدغههای آدمها که مورد بررسی قرار میگیرد ما بهتر میتوانیم به عملکرد آنها پی ببریم. کارگردان، پازلهای شخصیتی را به گونهای کنار هم میچیند که در انتها درجه سادگی هریک از آدم ها و نسبت آنها با داستان مشخص شود. تنها در این میان شخصیت لطیف آن گونه که باید مورد پرداخت قرار نمی گیرد و در انتها تصمیم نهایی او کمی غیر قابل باور مینماید. آنچه هم که در این راستا نمایش را کامل میکند تکیه به شخصیت طوطی است و آن چه در بخشهای قبلی داستان گذشته است.
حسین کیانی کارگردان هم راستا با کیانی نویسنده میکوشد در تصویرسازی صحنه، درونیات متن را به تصویر بکشد. آدمها در این نمایش عموماً با فاصله از هم تصویر میشوند. در بیشتر صحنههای دونفره میزانسنها شکلی پراکنده به خود میگیرند و اگر هم تجمعی است این تجمع نه از روی همدلی که نوعی همنشینی اجباری است. اگر به چینش صحنهها دقت کنیم تنها بی بی و طوطی در صحنههای خالی کنار هم هستند و کنار هم بودنشان به دافعه نمیانجامد. فضاهای خالی در این نمایش با توجه به این که ما در اکثر صحنهها با انباشت شخصیتها مواجهیم بیشتر خود را به رخ میکشد. سکوتی از پس تمام هیاهوها در دل کار نهفته که بیشتر از صداها خود را مینمایاند.
نمایش"اهل قبور" حرکتی قابل توجه در عرصه نمایشهای اجتماعی است. کیانی میکوشد موازنهای میان علاقهمندیهای مخاطب و فضای درون داستانش پدید آورد که قابل تامل به نظر میرسد.
منبع: ایران تیاتر