در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | تکه آینه‌ای از معضلات اجتماعی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:53:36
نمایش نیازمندیها |  تکه آینه‌ای از معضلات اجتماعی | عکس

به گزارش تیوال به نقل از ایران تئاتر
شناسه مطلب: 65179

ایران تئاتر - عباس عبدالعلی‌زاده: نیازمندی‌ها نمایشی پنج اپیزودی به کارگردانی سیما تیرانداز است که بازیگران آن فارغ‌التحصیلان آکادمی بازیگری خانه فرهنگ آوا هستند.این اثر نمایشی در نقد اجتماعی جامعه ما نیست بلکه تکه آینه‌ای از معضلات اجتماعی در چند جامعه آماری مشخص است.

اولین مواجهه ذهنی با یک اثر نمایشی که بازیگران تازه‌کار آن را به روی صحنه آورده‌اند یا یک اثر تجربی کم‌مایه و یا یک اثر کلاسیک نه‌چندان دل‌چسب است؛ اما دیدن «نیازمندی‌ها» تمام ذهنیت شمارا از این پیش‌فرض‌ها خالی می‌کند. این نمایش چنان شمارا به عمق موضوعات مطرح‌شده و بازی‌های منطقی می‌برد که پس از پایان آخرین اپیزود به ناگاه مانند کسانی که دقایقی را سر زیرآب کرده باشد با یک‌نفس عمیق از دنیای نمایش بیرون می‌آیید.

«نیازمندی‌ها» نمایشی در نقد اجتماعی جامعه ما نیست بلکه تکه آینه‌ای از معضلات اجتماعی در چند جامعه آماری مشخص است. اعتراض کارگران به تعدیل نیرو، انگیزه‌های متفاوت در هنرجویان یک کارگاه آموزش جعبه سازی، شخصیت‌های متفاوت و گاه به‌شدت متضاد در گعده دوستانه سربازی، معضل همیشگی بی‌پولی و مراودات با صاحب‌خانه در خانه‌ای دانشجویی و نقد فضای حاکم بر پشت‌صحنه سینما در جریان فراخوان تست بازیگری ازجمله موضوعاتی است که در «نیازمندی‌ها» به آن‌ها پرداخته می‌شود و باید گفت این از ذکاوت و تیزهوشی سیما تیرانداز است که بیست نفر از بازیگران آکادمی بازیگری را با نمایشی روی صحنه می‌آورد که اغلب موضوعات آن را بازیگران از نزدیک لمس کرده‌اند.

در میان قسمت‌های پنج‌گانه نمایش اولین پرده که به اعتراض کارگران مربوط می‌شود و باهمه ویژگی‌هایی که دارد، ضعیف‌ترین بخش آن است. این قسمت اولین بخش نمایش را نیز تشکیل می‌دهد و ما با گروه بازیگران در این صحنه آشنا می‌شویم؛ اما موفقیت و باورپذیر بودن این قسمت شاید به دلیل آنکه از فضای ذهنی نویسنده، کارگردان و حتی بازیگران جوان اثر دور بوده به همان میزان نیز نمی‌تواند کلام خود را به‌درستی به پایان برساند و الکن می‌ماند. وجود تک نقش‌های تأثیرگذار با بازی‌های خوب و باورپذیر در این پرده کاملاً موفق و ملموس است اما کارکرد اجتماعی لازم را به مخاطب نمی‌رساند. درواقع با توجه به رئال بودن نمایش منطق حضور چنین جمعی در اثر درنیامده حتی اینکه چنین جمعی در اثر یک سوءنیت یا سوءتفاهم گردآمده‌اند نیز مشخص نمی‌شود. لازم است در اینجا به قسمت کارگاه جعبه سازی و سربازها اشاره‌کنیم که چفت‌وبست داستان چنان منطقی چیده شده که هر تماشاگری می‌پذیرد که نه همه سربازان یا نه همه هنر جویان اما حداقل این داستان می‌تواند در چند نقطه از کشور اتفاق افتاده باشد اما در مورد کارگران این حداقل منطق روایی وجود ندارد؛ اما در همین بخش نیز تمرین‌های مکرر، شناخت کارگردان از کار گروهی و صدالبته انگیزه اعضای گروه در اجرای یک اثر حرفه‌ای کاملاً مشهود است.

در اپیزود دیگر که به کارگاه آموزش جعبه سازی اختصاص دارد چهار بازیگر زن و یک مرد حضور دارند. فضای طنزی که از روابط میان زنان و مردان بر این پرده از نمایش حاکم است گه گاه با صدای بلند خنده تماشاگر به تأیید می‌رسد اما طنز تلخ جاری در نمایش نیز مخاطب را به عمیق شدن در نگاه دختران و زنان حاضر در کارگاه وامی‌دارد. دو دختر مجرد، یک زن که همسر و بچه هم دارد و دختری که دوران نامزدی یا ابتدای زندگی مشترک را باهمسرش تجربه می‌کند درکنش های خود روابط دختران و پسران و زنان و شوهرها و حتی بنیان‌های استدلالی ازدواج را به چالش می‌کشند. در این پرده چنان فضای کارگاه در جولان دختران است که رفتارشان سرانجام به اعتراض با صدای بلند از سوی زنان می‌انجامد و این زن‌ها هستند که عرصه را ترک می‌کنند. این قسمت یکی از روان‌ترین بازی‌ها را در خود دارد. هرچند بیشتر دیالوگ‌های نمایش در پشت میز آموزشگاه اتفاق می‌افتد و بازیگران نسبت به بقیه قسمت‌ها از تحرک کمتری برخوردارند اما پرداخت بی‌محابا به موضوع روابط دختران و پسران و اشاراتی که به فضای مجازی می‌شود آن‌قدر قابل‌فهم است که مخاطب را در توجه به معضلات این جامعه نه‌چندان کم‌جمعیت در کشور حساس و کنجکاو می‌کند. در هیچ‌کدام از پنج قسمت «نیازمندی‌ها» میمیک صورت بازیگران به‌اندازه این بخش کارکرد خود را ندارد و البته بازیگران کارگاه آموزش جعبه سازی به‌خوبی از این ویژگی و ابزار مهم بازیگری در تئاتر بهره برده‌اند.

ویژگی بخش سربازی در نمایش «نیازمندی‌ها» بر اساس طینت و ذات هریک از سربازانی شکل‌گرفته که آخرین شب خدمت خود را در پشت‌بام یکی از ساختمان‌های پادگان سپری می‌کنند. درحالی‌که یک شرط‌بندی ساده شروع‌کننده داستان پنج سرباز وظیفه است اما همین کنش ساده آن‌ها را و البته تماشاگر را به درون روابط خاص این گروه از سربازان می‌برد. درحالی‌که گمان می‌کنیم این‌ها دوستانی پاک‌باخته و مخلص هستند اما نیرنگ‌ها و شامورتی‌بازی‌هایی که به‌مرور از هریک این آدم‌ها می‌بینیم شگفتی مخاطب را از جمع اضداد برانگیخته می‌کند. در این بخش از نمایش قصه آدم‌هاست که یکی پس از دیگری روایت می‌شود و ما را با خود جلو می‌برد. نویسندگی خوب و بازیگری کاملاً مسلط بازیگران ما را چنان حساب‌شده با خود همراه می‌کند که پس از رو شدن چهره چهار سرباز روی پشت‌بام همگی منتظریم که حتماً چهره متناقضی هم از نفر پنجم ببینیم و یک‌لحظه هم به ذهنمان خطور نمی‌کند که شاید حداقل یک نفر از این پنج نفر آدم سالم‌تری باشد. پنجمین نفر نیز با جمع‌کردن پول‌ها از کلاه افکاری را به ذهن ما منتقل می‌کند. شاید همین‌که همه این پنج نفر ذاتی غیر ازآنچه می‌نمایاند دارند عاملی شده تا بتوانند کنار هم به رفاقت بپردازند. یکی از مهم‌ترین معضلات مطرح‌شده در این قسمت نیز دوستی و رابطه با جنس مخالف است. چه آنکه وقتی بحث مسمومیت غذایی توسط یکی از سربازها مطرح می‌شود آن‌قدر که سوءاستفاده از تلفن همراه مطرح است واکنش ایجاد نمی‌کند. همان‌طور که اشاره شد این قسمت قصه محور است و هریک از بازیگران به‌خوبی قصه خود را روایت می‌کنند و بازی‌ها و کنش‌های قابل‌پذیرشی از خود بروز می‌دهند.

بخش چهارم نمایش «نیازمندی‌ها» بر محور یکی از چالش‌های فراگیر دانشجویان یعنی اجاره کردن خانه دانشجویی سوار است. نمایش با بی‌قیدی دانشجویان دررفتن به کلاس آغاز می‌شود و چنان‌که بعد خواهیم دید درس خواندن اولویت اول اعضای این خانه دانشجویی نیست. هرچند گره اصلی داستان نمایش تهیه خانه اجاره‌ای و درگیری با صاحب‌خانه است اما همچنان تعاریف مختلف از رابطه با جنس مخالف فصل مشترکی است که این بخش را با دیگر بخش‌های نمایش پیوند می‌دهد. حضور یکی از دانشجویان که چهره‌ای دخترانه دارد و شوخی‌های دائمی یکی دیگر از هم خان‌ها قصه نمایش را تا تغییر چهره پسر و تبدیل‌شدن او به یک دختر برای اجاره محل جدید پیش می‌برد. طنز کلامی این بخش به‌اندازه بخش سربازان و کلاس آموزش گل‌سازی نیست و گاه تکرار عین به‌عین برخی شوخی‌ها همان‌قدر که بازیگران نقش دانشجو را کلافه می‌کند مخاطب را نیز کلافه کرده و اجازه نمی‌دهد روایت این بخش از سطح به اوج برسد؛ اما این بخش چیز دیگری برای به چالش کشیدن دارد. اینجا نیز یک نیاز مشترک در میان چند دانشجو باعث ایجاد یک اجتماع شده. هرچند این دانشجویان ازلحاظ گوناگون باهم اختلافی فاحش دارند اما بی‌پولی و نیاز به یک سرپناه عاملی شده تا اختلافات اخلاقی، تربیتی و اجتماعی خود را کنار گذاشته به یک نوع همزیستی تن دهند. در قسمت خانه دانشجویی نیز مانند بقیه قسمت‌ها انتخاب افراد و بازی کنش مندشان نسبت به روایت جاری در نمایش به‌خوبی انتخاب‌شده. سیما تیرانداز به‌عنوان کارگردان و به‌عنوان کسی که تسلط کافی در توانایی‌های بازیگری گروهش دارد به‌خوبی هر نقش را به بازیگر مناسبش واگذار کرده و همه به‌خوبی از عهده کار برآمده‌اند. اینجا حتی بازیگرانی که به دلیل نداشتن تجربه کافی یا اساساً نداشتن توانایی لازم هنوز به معنی واقعی بازیگر نشده‌اند؛ توانسته‌اند روی صحنه نقش را از خود عبور داده و بازی قابل قبولی ارائه دهند. توالی دیدن بازی‌ها در پنج قسمت مختلف می‌تواند تماشاگر را دربرتری دادن توانایی چند بازیگر نسبت به بقیه آگاه سازد. هرچند تمام بازیگران به‌خوبی روی صحنه ظاهر می‌شوند اما می‌توان درک کرد که کدام بازیگر با توجه به تمرینات مکرر به نقش رسیده و کدام بازیگر به دلیل استعداد ذاتی و البته تمرین به برتری در ایفای نقش رسیده است.

بخش پایانی نمایش «نیازمندی‌ها» تست بازیگری است. ملموس‌ترین فضایی که می‌شود برای فارغ‌التحصیلان آکادمی بازیگری خانه فرهنگ آوا متصور شد همین بخش است. این قسمت که نوعی رقابت پنهان را در ضمیر خود دارد تلاش می‌کند با محور قرار دادن یک فضای به‌ظاهر رقابتی معضلات صحنه و پشت‌صحنه دنیای علاقه‌مندان به بازیگری را به چالش بکشد. این بخش شاید تنها قسمتی است که نظرات مثبت و منفی درباره یک موضوع مشترک بین بازیگران نقش‌ها تبادل می‌شود. وجود شایعات، تصور بازیگران از دنیای بازیگری، مشقتی که هر یک از داوطلبین برای رسیدن به این آزمون سپری می‌کنند و مشکلات مبتلابه بسیار دیگری در این گروه از جوانان در این بخش مطرح می‌شود. هنوز ایجاد رابطه، قطع رابطه و تجزیه تحلیل روابط افراد با جنس مخالف در این بخش یکی از محورهای جدی است. اعتراض بازیگر حرفه‌ای که خود سیما تیرانداز نقش آن را بازی می‌کند و رفتن بازیگر دختر که به بهانه داشتن دی‌وی‌دی عکس‌هایش به اتاق مذاکره دعوت می‌شود همگی نشان از تمرکز نویسنده و کارگردان اثر برنشان دادن معضلات روابط جنس مخالف دارد. برخلاف بخش اول که لازم بود درهیاهوی اعتراض کارگری دیالوگ‌ها و منو لوگ ها به‌خوبی درهم‌تنیده شوند که نشده بود؛ در این بخش دیالوگ‌ها و منولوگ ها به‌خوبی درهم‌تنیده می‌شود و تسلط خوب بازیگران بر نقش‌ها و متن نمایشنامه این بخش را نیز به سرانجام مطلوبی می‌رساند.

پخش یک ویدئو در انتهای نمایش «نیازمندی‌ها» هرآن چه که گروه نمایش برای آن به روی صحنه رفته است را بار دیگر نمایان می‌سازد. برخی از اعضای گروه از انگیزه‌های خود برای حضور در دنیای بازیگری سخن می‌گویند. ضرورت پخش این ویدئو در انتهای نمایش خیلی نمایان نیست. این ویدئو بیش از همه‌چیز غم‌نامه تلاش برای بازیگر شدن است تا تکلمه یک اثر نمایشی. اگر هدف گروه نمایش برای گنجاندن این بخش به انتهای نمایش ایجاد جلب‌توجه دست‌اندرکاران سینما، تلویزیون و تئاتر باشد خوب بود این ویدئو به‌صورت یک ملتی مدیا در اختیار مهمانان و تماشاگرانی از این اثر قرار می‌گرفت که دستی بر آتش دارند نه اینکه به انتهای نمایش سنجاق شود.

ازآنجاکه این اثر به‌عنوان پایان‌نامه یک دوره آموزشی با هنرجویان جوان و تازه‌کار این عرصه به روی صحنه رفته است کاش در به‌کارگیری کلمات زننده ملاحظه بیشتری بشود. البته برخی از کلمات به خاطر تکرار در کوچه و بازار شاید برای برخی قباحت کمتری دارد اما نمایشنامه نویسان به‌خصوص نمایشنامه نویسان نسل جدید حرمت قلم نگهدارند و عفت کلام نقش‌هایشان را روی صحنه حفظ کنند. نسل من سال‌ها شاهد اجرای نمایشنامه‌های مطرح ایرانی و خارجی بسیاری بوده، این نمایش‌ها بدون آنکه کلامی رکیک بر زبان نقش‌هایشان جاری شود به بهترین نحو اجرا می‌شدند. باوجوداینکه میدانیم متون خارجی پر از این کلمات بود و این کارگردان و بازیگران ما بودند که در بکار گیری کلمات خارج عرف خست به خرج می‌دادند.

 

درباره نمایش نیازمندیها
۲۳ آبان ۱۳۹۵