در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال عکس‌های جیهان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:30:17
دوشنبه ۳۰ دی تا ۰۱ بهمن ۱۳۹۲
۱۷:۰۰ و ۱۹:۳۰  |  ۵۵ دقیقه

از: ایتالیا

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اجرایی که کوچکترین شباهتی به تئاتر نداشت. پخش فیلم و صحبت دو گوینده (بازیگر؟!!) روی اون. همین و بس. در بهترین حالت می تونست یک گزارش مستند برای پخش از شبکه های تلویزیونی باشه.

برخی از تماشاگران وسط اجرا سالن رو ترک کردند. اونهایی که مونده بودند هم آخر نمایش هاج و واج بودند که این الان چی بود؟! چند ثانیه ای سکوت بعد از اجرا و بعد هم کف زدن بی حال چند نفر برای خالی نبودن عریضه.

در مورد موضوع (داستان؟!! نمایشنامه؟!!) این رو میتونم بگم که روایتی مستند از انقلاب مصر بود از انقلاب علیه مبارک تا تظاهرات علیه مرسی و کودتای نظامیان، از زبان خود گلودیا سوراچه و ریکاردو فازی که بصورت روخونی پیامهاشون در توییتر بود، پیامهایی که به شخصیتی در مصر به نام جیهان می دادند. برخی از این پیام ها روی صفحه نشون داده می شد و برخی دیگر به زبان انگلیسی یا ایتالیایی بیان می شد.

تنها نکته جالب این کار سوالی بود که در انتهای نمایش مطرح شد:
"چه چیزی رو باید از تو بگیرند... تا تو انقلاب کنی؟"
که با جواب جالب تر یکی از دوستانم همراه شد:
"عقل رو"
من خوشم اومد. شاید شبیه تئاتر نبود. اما همه اون چه که معمولا بهش «پشت صحنه» میگیم رو برامون روی صحنه آورده بود و برای منی که همیشه فقط در بین تماشاچی ها بودم و هیچ وقت راهی به پشت صحنه نداشتم این جالب بود.
داستان هم داستان یک نمایش نبود. داستان مصر هم نبود دقیقا. داستان چه جوری نوشته شدن یه نمایشنامه و چه جوری شکل گرفتن یه ایده بود. باز هم نه یک اثر که روند خلق اون اثر رو روی صحنه آورده بودن

البته مطمئنم خیلی از تماشاچیها نپسندیدنش. من معمولا وقتی تئاتری برم و توش چیزهای جدید ببینم راضی از سالن بیرون میام :)
۰۱ بهمن ۱۳۹۲
بهرنگ خان نیرومند کاملا با نظراتت موافقم مخصوصا که قبلش یک مونولوگ زیبا از مهندس با جلسه پرسش و پاسخ دیده بودیم به ارزش های مهندس بیش از پیش پی بردم:)
۰۳ بهمن ۱۳۹۲
علیرضا خان چه ربطی به مهندس داشت این؟! اما راست میگی ها اون هم یک پرفورمنس بود!:))
۰۴ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
معرفی گروه‌های خارجی - سی و دومین جشنواره تئاتر فجر – عکس‌های جیهان



نمایش «عکس‌های جیهان» (Pictures from Gihan) نوشتۀ ریکاردو فازی (Riccardo Fazi) به کارگردانی کلودیا سوراسه (Claudia Sorace) کاری از گروه Muta Imago از ایتالیا - تماشاخانه ایرانشهر، تالار استاد ناظرزاده کرمانی ۳۰ دی و ۱ ... دیدن ادامه ›› بهمن ۱۳۹۲



در سال 2006 Muta Imago فعالیت خود را به عنوان یک پروژه آزاد هنری-تحقیقی در رم آغاز کرد. اعضای این گروه، که هسته مرکزی آن را کلودیا سوراسه (کارگردان) و ریکاردو فازی (دراماتورژ و طراح صدا) تشکیل می‌دهند، در سال‌های گذشته اجراها، برنامه‌ها، نمایشگاه‌های هنری را ترتیب داده‌اند که به بازنگری رابطۀ انسان، فضا و زمان می‌پردازند. هدف آثار گروه بررسی روابط و برهمکنش‌ها هنر و واقعیت و یافتن راهی برای همنشینی این دو ستف به گونه‌ای که برای هر دو مفید باشد.

برخی از اجراهای گروه: (a+b)3 (2007), Lev (2008), Madeleine (2009), La rabbia rossa (2010), Displace (2011)

نمایشهای اخیر گروه در جشنواره های داخلی و خارجی ایتالیا و جشنواره های بین المللی سایر کشورها نمایش داشته اند و برنده ی جوایزی نیز شده اند. کارگردان گروه در سال 2011 در بیست و نهمین دوره جشنواره فجر جایزه بهترین کارگردانی را برد.



نویسنده و کارگردان در نامه‌ای در باب آغاز و تکامل نمایش «عکس‌های جیهان» این چنین مینویسند:



جیهان عزیز،

باز دست به قلم می‌شویم تا برایت بنویسیم که به کجا رسیده‌ایم.

زمستان سال گذشته پروژه‌ای دربارۀ انقلاب 2011 مصر را آغاز کردیم. بر این بودیم تا حقایق را با بهره از آثار باقی مانده بر اینترنت بازسازی کنیم و دیدیم که اینترنت چه قدر هنوز پر است از اثرات آن روزها و در میانۀ جستجوهایمان به چیزهایی که تو گذاشته بودی برخوردیم. با نوشته‌ها، عکس‌ها، توییت‌ها و ویدئوهایت آنچه پیرامونت میگذشت را به تصویر کشیده بودی و اتفاقات بزرگ را از نگاه خودت شرح داده بودی. با گذشت زمان تحت تاثیر نگاهت قرار گرفتیم. نگاهی که به دیدگاه ما نزدیک بود با این‌که از تو دور بودیم. و چنین شد که با پیگیری آثار تو بازسازی آن روزهای انقلاب را بر روی صحنه آغاز کردیم. در تلاش بودیم خودمان را جا تو بگذاریم. قرار بود در بخش اول اجرا حقایق 2011 و در بخش بعدی شرایط حال حاضر را به تصویر بکشیم. اما درک اوضاع کنونی بعد از همه آنچه که اتفاق افتاده بود دشوار بود: بعد از سلطه ارتش، اولین انتخابات آزاد دموکراتیک، پیروزی مورسی، رهبری اخوان المسلمین و یک تحول بزرگ سیاسی و دینی. پس تصمیم گرفتیم به قاهره بیاییم، تو را بیابیم و ملاقات کنیم.

اما سی ام ژوئن 2013 همه چیز تغییر کرد. جهان پرشی داشت، زمان دور زد و دوباره انقلابی در مصر رخ داد (که شاید بگویی همان انقلاب 2011 بود که هنوز پایان نیافته بود). بعد از ماه‌ها غیبت تو دوباره در اینترنت ظاهر شدی و شروع کردی به بازگویی روزهایت و ما دوباره شروع کردیم به پیگیری آثارت. اما این بار چیزی فرق داشت. گزارش‌های روزانۀ تو با گزارش‌های ما مغایرات داشت. روزهای شادی، ترس و خشم تو جایی دور از ما اتفاق می‌افتاد ولی نه در زمانی غیر از زمان ما. و ما تمام تلاشمان را می‌کردیم که اتفاقات را درک کنیم، خودمان را به تو برسانیم و هر چه نزدیک‌تر به تو قرار بگیریم. ما دیگر در مقابل یک عکس ننشسته بودیم که بخواهیم اجزای آن را بررسی کنیم. در برابر آینه‌ای بودیم که تصویرش با هر حرکت ما حرکت می‌کرد. این دیگر فقط در مورد تو نبود. در مورد ما نیز بود. همینک در حالی که آماده سفر به قاهره می‌شویم سوالاتی که برای پرسیدن از تو آماده کرده‌ایم در خودمان انعکاس میابد. نمایشی که در این ویدئو میبینی قرار بود ماجرای انقلاب باشد. ولی نهایتاً تبدیل شد به ماجرای یک تابستان. داستان دو نفری که روی صحنه در تلاشند که منابع و بایگانی تحقیاتشان را بگشایند و پا به قصّه‌ای بگذارند که بدون آن‌ها ساخته شده است. ما واقعاً خوشحال می‌شویم که نظر تو را دربارۀ این ویدئو بدانیم و آخر قصۀ با تو روبه رو شویم.

پایانی که کسی چه میداند شاید آغازی نو باشد.

به انتظار پاسخت می‌نشینیم.

با آرزوی بهترین ها

ریکاردو، کلودیا، موتا ایماگو

http://farfaraway.blogfa.com/post-597.aspx