«مش ببول» در شرایط قحطی آب، عاشق «سرور» شده است. مهریهی سرور آب قنات کوه بیستون است. ببول از سویی و «آفتاب» و «مهتاب» از سوی دیگر به رهنمود پهلوان به نمایندگی از مردم شهر هفت دروازه، به کوه بیستون می زنند و در آنجا فرهاد کوه کن را ملاقات می کنند...
همراه با مقامی خوانی و دوتارنوازی ِ روزبه مهر در نقش پهلوان کاری از گروه فیلم و تیاتر وَ ناگهان
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اینکه ۱۰۰ دقیقه-و نه ۶۵ دقیقه-نمایشی ببینی که علیرغم متن دشوارش حتی یک تپق یا اشتباه و همچنین یک ناهماهنگی بین بازیگران و گروه موسیقی اتفاق نیفته از اتفاقات نادر در بین تئاترهائی است که دیدم و صدالبته شایستهی تحسین و تشویق و مسلّماً حاصل تمرینات خیلی زیاد؛اما اثر از نمایشنامهای که فقط قصدش شعرگوئی است و هیچ سخن درست و متقنی رو نمیخواد یا نمیتونه انتقال بده ضربه خورده.نمایش کمدی و موزیکال ما تبدیل یک تراژدی کندِ بیمحتوای صرفاً ریتمیک شده که بازیگرانش و نوازندگانش و خوانندگانش بسیار خوب از پس ادای الفاظِ اشعارش و سامان دادن موسیقیش براومدند اما افسوس که خانه از پایبست ویران است.طراحی لباس رو دوست داشتم ولی طراحی صحنه رو نه؛ و اینکه نورپردازی هم خیلی مناسب نبود.و کلام پایانی اینکه اینگونه نمایشها باید خیلی راحتتر فهمیده بشه اما دیوان تئاترال اینگونه نبود.
دیوان تئاترال ،نمایش موزیکال ایرانی خلاق،حرفه ای و به طور غافلگیرکننده ای ، جذابی است. نمایشنامه استادمحمد فقید زبان آهنگین و رنگین، فرحناک وسرشاری دارد با محتویی که به طور عمیق و تاریخی با یکی از دغدغه های دیرین ایران زمین (کم آبی) پیوندهای دراماتیکی برقرار می کند و از خلال داستان عامیانه ی عشق لوطی (مش ببول) به سرور، نقبی هم به عشق اسطوره ای فرهاد و شیرین می زند.
نمایش طراحی های زیبا و چشم نوازی دارد و به نظرم مفهوم درستی را از تئاتر موزیکال ارایه می دهد چراکه موسیقی(ایرانی و تلفیقی)به طور کاملا ارگانیک به درون بافتار و ساختار نمایش نفوذ می کند و به عنوان یکی از ارکان پیش برنده روند نمایشی و داستانی مخاطبان را همراهی و با خود به پیش می برد.
دوتارنوازی و ویلن و گیتار الکترونیک و ...آوازهای کلاسیک و ایرانی و... در تلفیقی موسیقایی زیبا و هوشمندانه ، داستان فولکلور عاشقانه ای در بستر جستجوی آب و قنات (این قدیمی ترین میراث جهانی ایرانی در مدیریت آب ) را در دو وجه ایرانیت و معاصر بودن با گشاده رویی و طنازی متجلی می سازد.
این اثر دلنشین موسیقیایی ایرانی و خلاق به طراحی و کارگردانی روزبه حسینی تنها تا پایان دی ماه در سالن سنگلج بر صحنه است.