«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نه این آن کار نیست!
این آن کاری که باید نیست
نشستن توی تاریکی و چیزی نگفتن
این آن نقش معقول نیست
زبان گرفتهای در کجا؟
زبان گرفتهای در کجا؟ چه پنهان کرده ای؟
این آن کار نیست
آن کار کاری است که نباید می کردی
نشسته ای در تاریکی قرار است چیزی نبینی؟
این کار درست است؟
کار و بار رو رها کن پر بکش از فلسفه
هوای تازه
هر گند و کثافتی هم هست همین است!
من زخم یک دروغ پر از چرکم، در جیب یک صداقت طولانی
میگردم این جماعت لوطی را، دنبال یک رفاقت طولانی
ما چوب خشک جنگل این شهریم، در پای ریشه شعله برافروزید
باید بسوزد این تن پوشالی، از ترس یک حماقت طولانی
زالوی ترس روی جسارتها، ... دیدن ادامه ›› خون کثیف واقعه در رگها
در تخت چرک و مخمصه مینالیم، از درد این حجامت طولانی
سرها به مهر حادثه تن دادند، در هر رکوع وحشت یک سجده است
باید به جبر جاذبه خم باشی، ملزم به یک عبادت طولانی
در خاک خشک مزرعه میکاریم، سهم درو برای کسی دیگر
سر خم کن و اطاعت خانت کن، ماییم و یک ارادت طولانی
مردان دچار عیش و نظر بازی، زنها به فکر بردن این بازی
در چنگ این معاشقه می مانیم، دایم در این جنابت طولانی
ما امت فنا شدهی قرنیم، بیعت گناه گردهی تاریخ است
در گوش خلق مرده فرو کردند، تقدیرتان خلافت طولانی
پر می شود پیالهی سختی هام، سر رفتم از ادامهی این بازی
در جایجای شانهی من چاقوست، ای تف به صبر و طاقت طولانی
برای من در حد "الله اکبر" گفتن توی نمایش بوقلمون بود این تکرار.
من ولی دیالوگ پسر ورزشکار که به فنس و پرده اشاره میکرد و میگفت اگر جرات داری بگو اونجا کجاست رو بیشتر دوست داشتم. هم خود دیالوگ رو هم نحوه اجرا رو: حقیقتاً اجرای یک جمله واحد با این همه حس و بیان متفاوت رشک برانگیزه (بازهی ارعاب تا التماس)