در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم های کوتاه پنجگاه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:44:01

فیلم های کوتاه:
۵۰۰ مثقال طلا (شهرزاد دادگر)
پرده توری (آرش محمودی)
ملاقات محرمانه خانم و آقا (سجاد حسینی)
باران های گاه به گاه (کاوه دانشمند)
پرگار (میثم عباسی)

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
برای اپیزود “ملاقات محرمانه خانم و آقا”

کجا می روی
باز هم می شود
نیمی از قلب تو را داشت؟
دوباره نیایش چشمانت
طپش های بی قرارم شود؟

زمان برای همیشه متوقف شده
طراوت اشعارم
چرخان هستند در هوا
شبیه شکوفه های انبوه
مثال نیلوفرهای لاجوردی

چه در شادی
چه در غم
بی ... دیدن ادامه ›› رحمی نیست
که روزگارم را
فقط با یادت سپری کنم؟

دلم در سینه
چنان خرسند بود
که ماهی سرخی شناکنان
در حوض کوچ
همان حوض همیشه آبی رنگ

پیوسته
در تمامی لحظات شبانه روز
در بازخوانی خیالم هستم
دست در دست
چشم در چشم

هیچ گاه در اجرای دین خود
تاخیری نداشته ام
بیا و یک بار دگر
مرا در آغوش بگیر
بگذار سحرگاهان ما را
بدین گونه باز بیابند.


#مجتبی
امیر مسعود و میترا این را خواندند
حنانه اسدزاده، امیر عسگرزاده و نیلوفر این را دوست دارند
چه زیبا سرودید!
سپاسگزارم.
۲۹ دی ۱۳۹۸
سپاس جناب عسگرزاده
۰۱ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تماشای فیلم کوتاه، لذتی خاص و هیجانی تکرار نشدنی در پی دارد، تجربه ای نظیر خواندن یک رباعی خیام.
تماشای «ملاقات محرمانه خانم و آقا» همین حس لذت بخش را به من داد. فیلم نامه ی قوی، بازی خوب بازیگران، استفاده عالی از صحنه و چیدمان وسایل، دکوپاژ فکر شده، شخصیت پردازی عالی هر چهار بازیگر اصلی و حتی بازیگر فرعی پنجم (خانم مشاور املاک)، گذشتن از خط قرمزهای فرهنگی با ملایمت، هوشمندانه و هنرمندانه و ... و بالاتر از همه اینها، سوژه ثابت سینما و مورد علاقه ی من: «عشق»!
«پرگار» فیلم دومی بود که از این مجموعه به دلم نشست: روایت زندگی خطی یا دایره وار پیرمردی تنها که به زیبایی و بی گفتگو تصویر شده است. نبود کلام در قاب بندی های زیبا گم می شود و حس تنهایی آمیخته با ترس از جامعه در کهنسالی، به تمامی بر آدم می نشیند.
صادقانه، از دید من، فیلم های «پانصد مثقال طلا» و «باران های گاه به گاه» نمره ی متوسط می گیرند و فیلم «پرده توری»، کمی پایین تر از متوسط؛ آن هم بیشتر، به خاطر فیلم نامه که شعارگونه و متظاهر به روشنفکری سطحی از کار درآمده است. به اعتراض، به نویسنده فیلمنامه -که مطمئنم نقد مرا نمی خواند- می گویم: سیگار کشیدن های پیاپی، پر کردن جاسیگاری و نشستن پشت لپ تاپ به قصد نوشتن، درست در شب جدایی از همسر، به هیچ وجه نشان روشنفکری و هنرمندی نیست! شاید، هنر واقعی آن بود که نویسنده روی تنش و گفتگوی زوج در شب جدایی تمرکز می کرد تا از افتادن به دام کلیشه های تکراری نخ نما نجات پیدا می کرد؛ نظیر خنده ی بی موقع مرد از یادآوری چهره ی مبهوت قاضی که زوج روشنفکر، بی قیل و قال، درخواست طلاق داده اند!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید