خرید بلیت سانس ویژه روز تازه این نمایش، پنجشنبه ۱۷ اسفند، به نویسندگی و کارگردانی: امیرعلی ابراهیمی، هم اکنون آغاز شد.
امشب سینا آذربایجانی نشان داد که اگر از اضطراب صحنه عبور کند بازیگر توانمندی است. امشب با یک نابینای سادیستیک روبرو شدم که به راستی خندههایش مرا میترساند. البته باید ۷ دقیقه اول اجرا را تحمل میکردم تا بازی واقعی او آغاز شود. باوجودیکه میتوان در کار آذربایجانی فضا برای بهبود را پیدا کرد، اما ایرادات بازی وی به حد تخریب شخصیت روی صحنه نبودند. تعجیل بازیگر در ابتدای نمایش باعث شد تا گاه به گاه کلمات به خوبی ادا نشوند. از طرف دیگر آگاهی هامون به محیط اطرافش بیشتر از توانایی یک فرد نابینا بود. البته این مسأله در تمام طول اجرا مشاهده نمیشود. به محض رسیدن به نقاط اوج نمایش، جنونی که در نگاه نابینای هامون موج میزند در حد حبس نفس در سینه است. نکته جالب این نمایش حضور مهدی قاسمی بر روی صحنه است. هامونی که آذربایجانی به روی صحنه میآورد نیمی از یک انسان است. وجود عاری از احساس و ترس و شک و دلهره. حضور مهدی، یک وجود مضطرب و ترسو و پر از شک و دلهره، نقاط خالی احساسی – عاطفی هامون را پر میکند. خلاقیت نمایشی جالبی که ریتم نمایش را حفظ میکند. جالبتر توانمندی برومند در همراهی باشخصیت هامون در هر روز است. حضور دو نفر به جای یک نفر در جایگاه هامون در لرزش صدای برومند به خوبی آشکار است. در نهایت باید به طراحی لباس متفاوت این اجرا نسبت به دو اجرای پیش اشاره کنم. ظاهر و باطن هامون همخوانی تحسین برانگیزی داشتند اما این هارمونی در ظاهر و باطن مهدی مشاهده نمیشود. ریش آشفته مهدی با ظاهر آراسته افراطیاش همخوانی ندارد. مردانگی بالای چهرهاش در اثر صورت اصلاح نشدهاش نیز با این شدت از اضطراب همراه نیست. البته اضطراب وی در برخی از لحظههای اجرا رگههایی از افراط در خود میگیرد. با کمی عبور از زیاده - بازی کردن، مهدی میتواند مکمل مناسبی برای این هامون بی احساس شود.
وقتی به عاشق خیانت میشود یا به یک نفر تجاوز میکنند، اون مرده...