واقعا عالی بود. خصوصا اینکه اجرای خیریه بود.
همه چیز به جا بود. به نظرم بر خلاف نظر بعضی دوستان و با احترام به نظرشون، متن و اجرا ها بسیار خوب بود. ایده ی بازی با نور بر خلاف اجراهای دیگه ی نمایشنامه خوانی که همه پشت میز هستن هم ایده ی جذابی بود. من از این اجرا لذت بردم و برای همه ی برگزارکنندگان آرزوی موفقیت می کنم. به امید اجراهای دیگه
اول از همه یه خسته نباشید جانانه به گروه بابت انجام این کار انسانی و خداپسندانه!
اما از لحاظ تئاتری کار قوی نبود متاسفانه. متن که ضعیف و کلیشه ای بود خوانش بازیگران هم همراه با تپق های بسیار به خصوص خانوم ناصر. آقای راوی هم که کلا حسی نداشت من که یاد انشا های اجباری دوره راهنمایی افتادم! ولی اجرای آخر گروه آکولاد انصافا دلچسب بود.
متاسفانه، ضعیف بود.. بگذریم از متن که ترجیح میدم زیاد ازش نگم و ضعف های بیشمار دیگه که بماند چیا بودن ( نمیگم چون اجرا به نفع امور خیریه بود و در کل دمتون گرم و ازین حرفا )، فقط 2 تا سوال : 1. جان من روایتگر اصلی چقد رو تمرین این کار وقت گذاشته بود؟ چرا رنگش پریده بود ؟ چرا انقد توپوق ؟ چرا دلش نمیومد دهانش رو برای ادای کلمات کامل باز کنه ؟ حالا بگذریم ازینکه کلا صدای رسایی نداشت و ... من فک میکردم روایتگر اصلی یه نمایش نامه خانی باید یه فاکتورایی داشته باشه که.. شاید من اشتباه فک میکردم. 2. آقای کارگردان، چرا اننقد وقتی اومدی رو سن دستپاچه و مضطرب و حول و نگران و ... بودی؟ بابا یه کم اعتماد به نفس یه کم قوی لا اقل یه کم استیل کارگردانا رو بگیر دلمون خوش باشه . در کل دمتون گرم بازم میگم کارتون درسته کار خیرم میکنین اما آقای دیرباز و خانم ناصر ، یه فرقای کوچیکی بین نمایشنامه خوانی و تئاتر هست ، که آقای ستار زاده به خوبی اونا رو رعایت کردن و کارشون عالی بود. عمار تفتی هم کارش خوب بود ، به غیر از بعضی جاها که حس میشد صداشو داره قشنگ میکنه :-) .. مثلا خواستم انتقاد نکنم چون اجرا خیریه بوده. آقا دمتون گررررم