در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ایمان کاظمی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:10:07
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تنها شبحی از کار خوب قبلی ...


هاشمی و لعیا میری این را خواندند
نوید ملکی یگانه و negar aghabeygi این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امروز بعد 2 سال رفتم سینما. و پشیمون شدم از سینما رفتنم
برو طبقه حساس و حالشو ببر
۱۳ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نوید محمدزاده اگه "بخواد" میتونه بهترین باشه . نمیدونم چرا تو شکلک اون شبی که دیدمش اونقدی که باید خوب نبود، شاید چون چند شب قبلش جواد عزتی رو خیلی خوب دیده بودم. یا اینکه حتی تو روایت های نا تمام هم.. اما امشب نوید محمدزاده رو بهترین دیدم. شاید چون فضای بیشتری در اختیارش بود و خودش رو به بهترین شکل ممکن نشون داد. میشه گفت نمایش لذت بخشی بود، پیام نامه، آخرین نامه، معایب جنگ، دوری، جدایی و پیام های دیگه در قالب لذت بخشی منتقل شد. پیام پوچی و تباهی جنگ دریک قالب مفرح. چیزی که قبلا کمتر دیدیم یا اصلا ندیدیم. به نظرم نه باید در تمجید از این کار اغراق کرد، و نه در نکوهیدنش اصرار. کار قابل قبول ، شسته رفته و دوست داشتنی بود. هم پیامش رو رسون ، هم تماشاگر رو راضی نگه داشت. پیامش رو با لبخند رسوند و این خیلیم خوبه. و اون ایده ی استامبولی ها و اکت هایی که باهاشون انجام میشد بسیار عالی و خلاقانه بود.
امشبم که سالن پر بود از دسته گل، آقای جعفری، خانم رامین فر ، آقای سیدی و ..
ممنون. و خسته نباشید
اقای درمیشیان جا انداختی :)
نمایش لذت بخشی بود .دوستان توصیه میکنم به تماشا این کار برید
۰۸ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب برای بار دوم نمایش رو دیدم.
یه نکته ی جالب : اولین باره که میبینم تو یه نمایش از فحش زیاد استفاده شده و اصلا آزار دهنده نیست، یعنی بهیچ وجه حس نمیشه این فحش ها برای خنداندن مخاطب یا دلایل مشابه اونه، انقدر استفاده از این الفاظ که اکثرا هم توسط جناب علی محمدی دوست داشتنی اتفاق می افته تو بطن و خورد داستانه ( که اساسا هم شخصیت اسماعیل فحش خورش ملسه ) که فکر نمیکنم هیچ کدوم از مخاطبین چه گذری چه حرفه ای ، از استفاده از اونا دلخور باشن یا غیر ضروری بدونن.
نکته ی دیگه بازی بچه های داستان بود، نکته ی جالب اینجا بود که بازیشون با سری قبل هیچ فرقی نداشت، و مشخص بود روشون خوب کار شده و آقای مساوات عزیز دقیقا میدونسته حتی از کوچک ترین عوامل کار چی میخواد.
و اما نکته ی سوم ( نکته ی غم انگیز )، چیزی که بعد از اجرای دن کامیلو هم گفتم، متاسفانه ظاهرا هم همه و پچ پچ کردن و حرف زدن در سالن های تءاتر امری کاملا طبیعی و اجتناب ناپذیر شده، حتی تیکه پروندن با صدای بلند، تا پارسال هم یادمه وقتی یکی سر اجرا حرف میزد حتی در حد 2 کلمه بقل دستی ها به طرزی میگفتن هیس و نگاهش میکردن که خودش از کرده خودش پشیمون میشد و دیگه جیک نمیزد. ولی فک کنم اگه الان به بقل دستیت بگی هیس یه جوری نگات کنن بقیه که خودت از گفته ی خودت پشیمون شیو تو هم باهاشون شروع کنی به پچ پچ و تبادل اطلاعات. این نکته ی غم انگیز این روزهای سالن هاست.
آقای مهدی کوشکی عزیز هم که امشب حضور داشت، در کل شب خوبی بود . با اینکه بار دوم بود اما اصلا نفهمیدم کی نمایش تموم شد. فقط سالن گرم تر از قبل بود ولی بارون بعدش جبران کرد ..
حالم خوبه.. حالم خیلی خوبه
قصه ظهر جمعه... نمیدونم چی بگم، انتظار تماشای یه کار خوبو داشتم با توجه به شنیده ها، اما نه دیگه تا این حد خوب.. برای من خوب اونیه که حالمو خوب کنه
خیلی برای این کار زحمت کشیده شده بود. بازی ها بسیار بسیار روان ، هماهنگی بازیگرها عالی، از دکور و ... که دیگه نمیگم چون دیگران به اندازه ی کافی گفتن، ممنونم که انقدر به جزئیات توجه کردید و پرداختید، همین جزئیات هستن که تک تک خاطرات ریزو درشته مارو میسازن، انقدر خوب به جزئیات پرداخته شده بود که دقیقا از واکنش تماشاگرها میشد فهمید که هر کسی داره با یک یا چند دیالوگ خاص ارتباط برقرار میکنه و گوشه ای از خاطرات کودکی، جوانی یا نوجوانیشو مرور میکنه. دقیقا عین همون کمد با عکس روش که کمیشم کنده شده بود تو منزل کوچک پدربزرگ من بود. البته، نوستالژی کمترین چیزی بود که قصه ظهر جمعه به من داد، بیشتر از همه فضای کار و بازی های روان و عالی حتی از بچه های کوچیک کار منو به وجد آورد.
ممنونم. بسیار و شدیدا. از تک تک عوامل کار. به خاطر حس و حال خوب امشب..
صد در صد با شما موافقم . عالی بود .
۰۳ خرداد ۱۳۹۳
خیلی خوب توصیف کردی مشتاقم کردی به دبدن
۰۶ خرداد ۱۳۹۳
اقاى قدس، مشکل گرماى سالن حل نشد؟
۰۷ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انقد جو سالن افتضاح بود که متاسفانه تمرکزم روی نمایش همش از دست می رفت، یه چیز در حد باور نکردنی، تقریبا همه سر تمام صحنه ها میخندیدن، یعنی هوتن شکیبا دهنشو باز می کرد همه میخندیدن، روبرویی من برای بچش پم پم باز میکرد، بقل دستیم بچش با بادکنک اومده بود، وقتی مهدی بجستانی ( عیسی ) بازیش شروع میشد چند نفر از پشت میگفتن اه باز این اومد، انگار فقط اومده بودن هوتن شکیبا با دهنش صدا در بیاره بخندن، حس میکن 80 درصد سالن که کلا اومده بودن "بهبود" پایتخت رو ببیننو بس، بعد از اجرا اونور سالن داشت دعوا میشد باورتون میشه ؟ احتمالا با هم قرارگذاشتن که بیرون دم در وایستن واسه دعوا.. خلاصه امشب سالن اصلی کابوس بود برای من. نمیدونم فقط امشب اینجوری بود یا شانس منه. نمایش هم که در کل در حد معمولی. شاید چون دو تا کار قبلی که تو سالن اصلی دیدم " در انتظار گودو " و " ملکه زیبایی لی نین " بودن توقعم کلا بالا رفته نسبت به سالن..
چی بر شما گذشته! درک می کنم.
۰۲ خرداد ۱۳۹۳
من هم همصدا باهاتون شاکیم از تماشاچی های کم ملاحظه :((((
۰۳ خرداد ۱۳۹۳
من و همسرم برای دیدن نمایش سقراط چنین مشکلی پیدا کردیم درکتون میکنیم
۰۳ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متن رو دوست داشتم اما در کل مجموعه ی کار طوفانی که باید در دل به پا نکرد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فوق العاده بود، دوسش داشتم. هر چی جلوتر میرفت بیشتر درگیرش میشدم، بیشتر از همه محتوی کار . بازی ها و موسیقی هم خوب بود و البته راویان اصلی. ضعف های خیلی کوچک کار در نحوه بیان رو میشه به راحتی به تفاوت و خلاقیت اثر بخشید. ممنون و خسته نباشید
بی ادعای دوست داشتنی، خلاقیت، حالا میفهمم چرا همایون غنی زاده از فضای کار جدید رضا گوران تعریف میکرد.. فقط و فقط متاسفانه بازی بازیگر مرد نمایش ضعیف..
به شددت موافقم که بازی بازیگر مرد ضعیف بود...! وصله ناجوری به بازی فوق العاده پانته آ پناهی ها و بهناز جعفری..
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظرم خیلی از نظراتی که منتقدین این نمایش در نقدش گفتن تقریبا به جا بود، البته به غیر از اون دوست عزیز که یک اثر هنری رو ولو ضعیف ، آشغال خطاب میکنه ، برای شخص بنده همین و فقط همین که اجرای استاد نصیریان رو که افتخار دیدنش رو نداشتم از نزدیک ببینم کفایت میکرد که راضی از سالن بیام بیرون و بعد ها از خودم گله مند نباشم که چرا در طول حیات ایشون فرصت تماشای اجرای ایشونو داشتم و از خودم دریغ کردم.
و البته خطاب به دوستان تئاتر شناس و با سواد و فهیمی که ظاهرا اعتقاد راسخ بر بالا بردن سطح توقع عامه مردم از تئاتر دارن و بسیار علاقه مندن سالن نمایش خلوت باشه و فقط سلیقه سطح بالای خودشون از تئاتر ارضا بشه بگم، از روزی که هنر تئاتر در ایران ، یونان, روم و ... پا به عرصه وجود گذاشت بزرگترین رسالتش سرگرم کردن و صحنه ی آرامش بودن برای عامه مردم بود نه فقط خواص تحصیلکرده تئاتر و نه عشاق سینه چاکش مثل بنده ی حقیر، همینکه امشب دیدم و حس کردم خیلی ها از نمایش لذت بردن و راضی بودن خیلی حس خوبی بود و باعث شد همه ی نقد هایی که خودم شخصا به کار داشتمو فراموش کنم و خاطره ی بازی استادانه ی جناب نصیریان رو به مجموعه خاطرات ارزشمندم اضافه کنم.
جناب کاظمی اتفاقا منم مثل شما عقیده دارم و دوست دارم مخاطب تئاتر گسترده تر بشه ، اینکه کلی بلیت مجانی برای این تئاتر داده شده بود و آدمایی که هیچ وقت تاحالا تئاتر ندیدن به دیدن تئاتر میومدن اتفاق خوبیه به نظرم ، اما
من کار رو دوست نداشتم ، و همش می گفتم حیف ، حیف که حالا که مخاطب جدید اومده دیدن تئاتر تصورش از تئاتر عوض نمی شه . این نمایش دقیقا تصور مردمی که هیچ وقت به تئاتر نرفتن از تئاتره ، دکور مصنوعی که سعی کرده طبیعی باشه ، بازی های به شدت اغراق شده( جز چند نفر) ، فریاد زدن بازیگرا ...
دوست داشتم نمونه ی بهتری برای ذهنیتشون از تئاتر داشته باشن
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
خانم کهن دل بنده چیزی در مورد بلیط های مجانی نمیدونم اما در مورد قسمت دوم صحبتتون نظر بنده همچنان بر اینه که سلیقه ی این دسته از مخاطبان هم ارضا بشه نه اینکه سلیقشون عوض بشه، اونم یک شبه. مطمءن باشید در قدم های بعدی با نمایش های قوی و اجراهای بهتر هم آشنا میشن
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این همه خلاقیت یه جا ؟
استااد غنی زاده، حرف نداری. خودت، بازیت، شخصیتت، کارگردانیت، انتخاب بازیگرات و خلاصه هر چیزیکه مربوط به تو باشه
عجب متنی داشت ... دست مریزاد خانم ثمینی ...
بازی خانم بهرام هم که حرف نداشت
و سالن نمایش، بسیار بسیار متفاوت از سالنی که ترانه های قدیمی توش اجرا شد، خسته نباشید فراوان به گروه صحنه و البته آقای غفاری عزیز که ظاهرا نظم و انظباط تالار شمس رو از این رو به اون رو کرده .
manashomali khodabande این را خواند
ملاحت زارع فرد، n s و shima shafaiyan این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من نمیدونم چرا بعضی از دوستان به این گمان رسیدن که هرچی یه نمایش خیلی خوب رو بیشتر نقد کنی بیشتر تئاتری هستی و بیشتر تئاتر سرت میشه و ازین حرفا. جالب این جاست که وقتی کامنت ها رو میخونی به این نتیجه میرسی که مخاطبین این نمایش قاعدتا به دو دسته تقسیم میشن: یکی کسایی که کلا این اجرا خسته شون کرده و چیزی از ابزورد نمیدونستن اومدن این کارو دیدنو وسط کار ول کردن رفتن. یکی هم کسایی که خییلی تئاتر میدوننو تا آخر کار نشستنو خمیازه کشیدنو تو دلشون مرور کردن فردا تو نقدش چی بنویسن که بیشتر جلوه کنه.
ما که هذییی کردیییم و هذییییی بردیییمووووو جزو هیچ کدوم ازین دو دسته هم نبودیمو همینجا اعتراف میکنیم از کار سنگ ها در جیب هایش پارسا پیروزفر به این ور این حرفه ای ترین اجرایی بود که به تماشاش نشستم. رضا بهبودی مثثثثل همیشه شدیییدا شیرین و نازنین. علی سرابی مثل همیشه شدیییدا حرفه ای. پیمان معادی متفاوت از هرچی در موردش دیده بودم و میدونستم. و رامین سیار دشتی...
بسیار لذت بردیم از وقتی که الاق بلند بلند فکر میکنه و هیچ بنی بشری جلودارش نیست
بسیار لذت بردیم از واکنش های ولادیمیر و استراگون، مخصوصا وقتی ولادیمیر عصبانی میشد
و از خیلی چیزای دیگه که مجال گفتنش بیش ... دیدن ادامه ›› ازین نیست
کاملا مشخص بود هر چهار عزیزز شدییدا برای تمرین این کار زحمت کشیدن ، خسته نباشید همگیی..
راستی عروسک رضا بهبودی رو نمیزنن؟ اگه کسی عروسک رضا بهبودی رو سراغ داره بگه از کجا میشه تهیه کرد، به نظرم وجودش واسه هر خونه ای لازمه :-)
بیتا نجاتی (tina2677)
من که در حین اجرا ، آنقدر مسحور بازی رضا بهبودی شده بودم که فی المجلس دلم می خواست بروم روی صحنه و از سر تا پای او بوسه بزنم.
۲۵ بهمن ۱۳۹۲
الاق بلند بلند فکر میکنه و هیچ بنی بشری جلودارش نیست!!!!!!
لاکی آدم بوده و برده و تو نمایش نامه اصلی هم بهش خوک میگن...
۲۹ بهمن ۱۳۹۲
خانم ملکی عزیز ظاهرا شما فقط نمایش نامه رو خوندید و کار آقای غنی زاده رو ندیدی، تو این اجرا لاکی الاق بود، نظر منم در مورد اجرا بود نه نمایش نامه اصلی
و البته در مورد نماد و نشانه و مضمون و محتوی هم صحبتی نکردم، وقتی الاق بلند بلند فکر میکنه و هیچ بنی بشری جلودارش نیست یه توصیف ظاهری و فانتزی از اون صحنه بود . همین.
۳۰ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شب چهارم اجرا حضور داشتم، اجرای خوبی بود، کوتاه، بی ادعا، شسته رفته، سرگرم کننده، نمیشه گفت متن تو رو به فکر وا میداشت، اما همیشه هم قرار نیست متن خیلی چیز عجیب غریبی باشه یا اینکه تکلف حتما و الزاما نشونه یه متن یا تئاتر خوبه. گاهی هم یه اجرای ساده و خودمونی تو یه کافه ی خودمونی با بازی شیرین آقای امیر فضلی و کارگردان و دستیار جوونش با رفتار خودمونی و کلام دوستانشون یه جمعه خوب رو برات میسازن، یه جمعه ی سرد خوب..
متاسفانه، ضعیف بود.. بگذریم از متن که ترجیح میدم زیاد ازش نگم و ضعف های بیشمار دیگه که بماند چیا بودن ( نمیگم چون اجرا به نفع امور خیریه بود و در کل دمتون گرم و ازین حرفا )، فقط 2 تا سوال : 1. جان من روایتگر اصلی چقد رو تمرین این کار وقت گذاشته بود؟ چرا رنگش پریده بود ؟ چرا انقد توپوق ؟ چرا دلش نمیومد دهانش رو برای ادای کلمات کامل باز کنه ؟ حالا بگذریم ازینکه کلا صدای رسایی نداشت و ... من فک میکردم روایتگر اصلی یه نمایش نامه خانی باید یه فاکتورایی داشته باشه که.. شاید من اشتباه فک میکردم. 2. آقای کارگردان، چرا اننقد وقتی اومدی رو سن دستپاچه و مضطرب و حول و نگران و ... بودی؟ بابا یه کم اعتماد به نفس یه کم قوی لا اقل یه کم استیل کارگردانا رو بگیر دلمون خوش باشه . در کل دمتون گرم بازم میگم کارتون درسته کار خیرم میکنین اما آقای دیرباز و خانم ناصر ، یه فرقای کوچیکی بین نمایشنامه خوانی و تئاتر هست ، که آقای ستار زاده به خوبی اونا رو رعایت کردن و کارشون عالی بود. عمار تفتی هم کارش خوب بود ، به غیر از بعضی جاها که حس میشد صداشو داره قشنگ میکنه :-) .. مثلا خواستم انتقاد نکنم چون اجرا خیریه بوده. آقا دمتون گررررم
علی عبدالرحیم این را خواند
vahid arafati و مهرو ذبیحی این را دوست دارند
درست می فرمایید ضعف هایی داشت ولی کلا چون خیریه بود به قول شما دمشون گرم.
۱۷ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پارسای عزیز ، هر اونچه از تماشای یه اجرای خوب و حرفه ای انتظار داشتم بهم دادی، هر اونچه منو بیشتر تشویق میکرد بیشتر به تماشای تئاتر بشینم، فک کنح با وجود آدمایی مثل توئه که صحنه ی تئاتر این مملکت جون میگیره، نه کسایی که فقط تند و نتد مینویسن، فقط تند و تند میسازن ، که باشن ، هم خودشون هم اطرافیانشون. .. بازم ممنون.. 2 بار دیدم، 2 بار باهاش زندگی کردم. به امید کارهای همچنان قوی تو در آینده.
خسته نباشید.. عالی بود
vahid arafati این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید