گاهی موفقیت و پرمخاطبی یک نمایش، برای کارگردان اثر میتواند حکم تیرخلاص را پیدا کند. کارگردان به خیال تکرار موفقیتهای قبلی در ورطه تکرار میافتد و نمیتواند از بند گذشتهاش رها شود. این همان بلایی است که «نویسنده مرده است» بر سر آرش عباس آورده و او هنوز نتوانسته ذهن خود را از این اثر رها کند و همچنان درگیر ایدههای اجرایی قبلیاش است.
«آناکارنینا» به لحاظ جلوههای بصری و تکنیکهای کارگردانی فوقالعاده ضعیف است. کارگردان برای جبران این فقر تصویری سعی کرده با استفاده از تصاویر ویدئویی تکراری کمی به نمایش رنگ و لعاب بدهد که استفاده از این حربه تنها برای چند دقیقه جواب میدهد.
هنگامی که با «آناکارنینا» مواجه میشویم، انگار با یک نمایش رادیویی طرف هستیم. اگر از اول چشمهایتان را ببندید و به دیالوگها گوش کنید هیچ تصویر یا حرکت خاصی را از دست نمیدهید. دیالوگها هم که کاملا معمولی و سطحی نوشته شدهاند و از تعلیقی که انتظارش را داریم خبری نیست.
نمایش حتی در شخصیت پردازی حرفی برای گفتن ندارد. در اینجا بر خلاف «نویسنده مرده است» شخصیتها باور نمیشوند و دیالوگهایشان کششی ایجاد نمیکنند. همه چیز در همان سطح میماند و فراتر نمیرود.
ادامه در
https://goo.gl/wFovNw